ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
کیست که حَمدِ تو بجای آوَرَد ؟!
گر نَبُود گرمیِ مُرداد ماه ؛
سردیِ دی ماه ، نیاید به کار
وَر نَبُود شدّتِ سرمایِ دِی ؛
سبزه کُجا رُشد کُند در بهار ؟
تا نَبُوَد هَمهَمه یِ پَشّگانِ
گَردِه فِشان ، نخل نِشیند به بار؟!
می شِنوی از وسطِ مَرغزار ،
زمزمه یِ قُمری و بانگِ هَزار ؛
تا دلِ معشوقه به دست آوَرَد ،
تا بِنَوازَد ، سرِ زُلفِ نِگار
مُنتظری تا بِوَزَد یک نسیم ؛
وَه که بَسی خوش بُوَد این انتظار
وقتِ تماشایِ گُل از عُمرِ تو ؛
کَم نَشد از لطفِ خداوندگار
کیست که حَمدِ تو به جای آوَرَد ؟
یا که کُنَد شُکرِ یکی از هِزار ؟
*************
میرسد از هر طرفی بر مَشام ؛
رایحه یِ عطرِ دل انگیزِ یار
آنکه از این هَمهَمه شد بیقرار ؛
تا نشود خاک ، نگیرد قرار
از غم و تشویش نبینَد اثر
خانه یِ معشوقه ندارد حصار
نیست مرا خوشتر از این سرنوشت ؛
اینکه تو صیّادی و عیسی شِکار
با منِ سرگشته شدی هَمنشین
گرچه تو گل هستی و من عینِ خار
ما پُرِ عیبیم و تو سَتّارِ عیب
غرقِ گناهیم و بَسی شَرمسار ،
دیده ای و از همه پوشانده ای ،
《تا نشوَد راز ، چو روز آشکار》
《مصرعِ پایانی تضمینی است از شعر زیبای (دوستِ نادان و دشمنِ دانا) سروده یِ حضرت نظامی گَنجَوی》
#عیسی_جوکار_وکیل
دوم اردیبهشت ماه ۱۴۰۳
عالی بود،
جا دارد مجموعه شعرهای خود را کتاب کنید.
درود.حتما