فرهنگی ادبی اجتماعی

فرهنگی ادبی اجتماعی

فرهنگی ادبی اجتماعی
فرهنگی ادبی اجتماعی

فرهنگی ادبی اجتماعی

فرهنگی ادبی اجتماعی

کوه دراک را از خطر تخریب و خروج از کارکرد تاریخی خود برهانیم.

《 کوهِ دِراک 》



کوه دِراک (کوه مادر، کوه برفی، کوه مستسقی) کوهی است از رشته کوه های زاگرس در شهر شیراز که از غرب این شهر آغاز شده و با گذشتن از شمال غرب شهر ادامه یافته و به روستای علی‌آباد منتهی می‌شود. بنایی در قلهٔ کوه ساخته شده‌است که در آن مشخصات کوه و قله به صورت مکتوب بر روی یک لوح وجود دارد. قله این کوه حدود 3000 متر از سطح دریا ارتفاع دارد و وجه شمالی آن معمولاً از اواسط آذر تا اواخر اسفند پوشیده از برف است.







(( برای #دراک ، مادرِ آب و تنفّسگاه کلانشهر شیراز ))




بر اوجِ آسمان ، اِستاده نَستوه


تنفُّس گاهِ شیراز است این کوه



دِراک ، او مادر برف است و آب است


تلالُو بخشِ نور آفتاب است



اگر برفی و بارانی نگیرد ؛


کجا شیراز از او جانی بگیرد ؟!



نیاکان رفته اند و این امانت


سِپُردند و زِ ما ، سَر زد خیانت



دِراکِ پیر ، از ما هست دلگیر


اَلا ای آدمی ! کِی می شوی سیر ؟



شما را گر به او نِبود نیازی ؛


اگر دیگر ندارد امتیازی ؛



به پاسِ آنهمه خدمت که کرده ؛


شوید از گُردِه اش ، اینک پیاده



نه کوهی از تو خالی شد نه دَشتی


زمین را قَبضه کردی ، سیر گشتی ؟



دریغا ، زاین همه اِصرار و تصویب ؛


چه حاصل شد ، زمین را غیرِ تخریب ؟!



مگر این کوه ، جز خدمت ، چه کرده ؟


چه می خواهید از او ، تخمِ دوزَرده؟!



مپِندارید کو ، پیر است و فَرتوت


زِ اعمالِ شما گردیده مَبهوت



شده از آدمی در حیرت و وَهم


هنوز از جان او سر می کشد سَهم



نموده میزبان را پیر و خسته


نمک خورده ، نمکدان را شکسته



همه پَروَرده ای از جنسِ خاکیم


که ما فرزندِ دامانِ دِراکیم


                                ***************


من و زخم و من و درد و من و غم ؛


چه می‌خواهی زِ من ، فرزند آدم ؟!



به گِرداگِردِ من بِیتوته کردید


روانم را بسی آشفته کردید



ز حقِ خود مرا محروم کردید


به دود و دَم ، مرا مسموم کردید



نبودم مُستحقّ بند و زنجیر


کَزاین غم ، هر جوانی ، می‌شود پیر



بُریدید از تَنم ، وَز خطّ ِ رَأْسَم 


بشَر را عاملِ شَر می‌شناسم



نمی‌دانی که دارم ریشه در خاک ؟!


نمیبینی که سر دارم بر افلاک ؟!



نه من ° تنها ، که صدها کوه ، چون من ؛


شده زخمی ، زِ زخمِ دود و آهن



من و یک عمر ، سعیِ صادقانه


تو و تخریبهایِ ناشیانه



زِ داروهایِ من درمان گرفتید ؛


قوی گشتید و از من ، جان گرفتید ؟!



به کَف داری جوازِ کاغذینی


پس از آن ، رَعدِ غول آهنینی



خراشیدید جسمم را به فولاد


شدم مجروح ، زیر ضربِ بیداد



زمانی من زِ شادی ، سیر بودم


کُنامِ گرگ و ببر و شیر بودم



تَنی در خاک و سر بر اَبر دارم


مگر من تا چه حدّی صبر دارم ؟



چو سَدّم ، مانعِ طوفان و سیلاب ؛


چو اسفنجم به وقتِ خوردن آب



شده انسان ، چو موجودی درَنده


کجای این طبیعت ، بِکر مانده ؟!



مرا با حالِ خود بگذار ، آدم !


نه از تو رَحم می‌خواهم نه مَرهَم



فقط دست از تنِ زخمیم بردار


طبیعت را به حالِ خویش بگذار



من و یک نیمه یِ جانی ، که مانده !


تو و این حرفِ پایانی که مانده ؛



زمین گهواره هست و کوه ، مادر


مزن تیشه به ریشه ، ای برادر !



زبانِ خوش نَشُد ، با سُمبِه یِ زور ؛


زِ من ، تخریبگر باید شود دور...


#عیسی_جوکار_وکیل

#برای_نجات_دراک

#نه_به_تخریب_دراک

بیستم آبانماه ۱۴۰۳


#عیسی_جوکار_وکیل


تصاویر برگرفته از خبرگزاری ایرنا

#ایرنا


تخریب محیط زیست به بهانه احداث تله کابین در کوه دِراک و قطع تنفسگاه شهر شیراز


                  ((کوه مادر یا کوهِ دِراک))





متاسفانه  ، طرحی خسارت بار  و غیر کارشناسانه ، برای تغییر چهره ی کوه دراک یا همان کوه مادر ، توسط شهرداری شیراز ، در حال فعالیت است و اجرایی شدن آن ‌ نتیجه ای جز تخریب محیط زیست و قطع کریدورهای هوایی شهر شیراز نخواهد داشت.


       **********************

       (( مطابقِ معمول ))


بَختَک افتاده رویِ کوهِ دِراک

می‌زند طعنه بر شُکوهِ دِراک


باز ، انسان و صنعت و ماشین

باز طرحی مُخرّب و ننگین


شده انسان ، شبیه اهریمن

در امان نیست کوه و دشت و دَمَن


کوه را می‌کَنند و می‌تازند

جاده و برج و سازه می‌سازند


کوه ، تا قلّه می‌شود نابود

ریه یِ شهر ، می‌شود مَسدود


لشکرِ بیل و لودرِ بی‌باک ؛

حمله بُرده به سویِ کوهِ دِراک


بر سر کوه می‌زند نَعرِه

می‌کَند خاک و بوته و صَخره


گوییا بر زمین ، زمینی نیست

این چه رسمی است ، وین چه آئینی است


فاش دیدم ، ( مُطابقِ مَعمول ) ؛

رفته در خواب ، حضرتِ مسئول


                       ******************

کوه ، صِید است و شهر ، قُربانیست

کوه را بَرکَنی ؛ مُسلمانیست ؟!


(( زخمیِ سربلندِ پابرجا ! ))

به سُتوه آمد  از غمَت ، عیسی


آدمی هر کجا که پای گذاشت ؛

جز خرابی زِ خود ، چه جای گذاشت ؟!


غرقِ اِسراف و عاملِ تَبذیر ؛

آدمی کِی شود زِ خوردن ، سیر ؟!


عیسی جوکار


پانزدهم آبانماه ۱۴۰۳
 #دِراک_تکرارشدنی_نیست   

#برای_نجات_دراک

#محیط_زیست

#کوهنوردی




روستای تاریخی کَمارِج و در جا زدن در مسیرِ پیشرفت بدلیل بی توجهی مسئولین


کَمارِج ، دهستان فراموش شده ؛



   روستایِ تاریخی کَمارِج از توابع شهرستان کازرون و در بخش کُنارتَخته و کَمارج ، واقع در مرز جنوب غربی استان فارس و نقطه اتصال استان فارس به بوشهر بوده و در ۱۳۵ کیلومتری جنوب غربی شیراز و ۱۳۵ کیلومتری شمالِ مرکز استان بوشهر و شهر بوشهر ، واقع گردیده است.در این روستای تاریخی ، آثاری چون چهار قلعه ، برج دیده بانی چهارگانه یِ بجای مانده از دوران صفویه ، کاخ و هَشتیِ حیدرخانی ، معدن بزرگ نمک و تونل نمکی کَمارِج ، چاهِ آب شیرین احداث یا ترمیم شده توسط نیروهای انگلیسی به قطر دو و نیم متر و ارتفاعی بیش از ۲۵ متر بصورت سنگ چین شده ، در دوره جنگ جهانی به نام چاه یانگ (young) ، چشمه های باستانی متعدد و مدفن دو تن از فرزندان احمدابن موسی الکاظم بنام شاه جعفر و میرمحمد علیهم السلام ، دره ی تاریخی موسوم به دره ی آزادخانی که محل درگیری و شکست نیروهای آزادخان افغان توسط چریکهای منطقه بوده ، جاده شاهی و پلهای زیبای موجود در آن مسیر ، بَرمهای پرآب و نرگسزارهای آن و دو کاروانسرای بزرگ مربوط به دوران صفویه در کنار آب انبار بزرگ و ثبت شده آن ، مجموعه ی تُل آب کُنار و قنات پرآب و جذاب آن و مدفن شهدای مدافع وطن در جنگ جهانی اول در مقابله با قوای اشغالگر انگلیس ، همگام با تلاشهای رئیسعلی دلواری و ناصر دیوان کازرونی و قوای نیرومند شهر خِشت و کُنارتَخته ، جلوه ویژه ای به این دیار تاریخی بخشیده است.جای تاسف است که علیرغم وجود این پتانسیل های عالی ، گامی در جهت معرفی این آثار صورت نگرفته است.

امید که با معرفی این آثار و ارسال تصاویر مربوطه ، بتدریج گامی در جهت ادایِ دین به نیاکان و آیندگان خود ، برداریم./.

با تشکر 


#عیسی_جوکار

#کنارتخته_وکمارج

#کمارج

#عیسی_جوکار_وکیل


http://isa2990.blogsky.com


مطمئنّا یک نفر ، از راه می آید...


گوی و میدان بی رقیب ...





بَند ، از بَندم اگر گردَد جُدا ، باکیم نیست

با رضایت ، با تَانّی ، می‌سپارم سر به دار


من نخواهم شد ز اجرای عدالت ناامید

عهد بستم با سِماجت ، شائق و امّیدوار


لامَحالَه می‌شود در وقتِ خرمن بی‌نصیب ؛

هر کسی بَذری نَیَفکنده به وقتِ کِشت و کار


نیش اگر خواهی بزن،اما نه با نیشِ زبان

زانکه کاری‌تر بُوَد نیشِ زبان از نیشِ مار


من که از ناپختگی ،مِهرِ تو را دادم زِ دست ؛

مُستحق هستم اگر هستم چو لاله داغدار


آب آوردند ، امّا حِیف ، خوابت بُرده بود

بعد از آن تشنه نشستی ، وای از این احوالِ زار


جز به وصلِ دوست کامِ دل نمی‌آید به دست

وعده حاصل می‌شود روزی به لطفِ کردگار


مطمئناً یک نفر از راه می‌آید که باز ؛

از برای بی‌قراران ، بازپَس گیرد قرار


گوی و میدان بی‌رقیب و کوتَهی از شخصِ اوست ؛

نیست گر تقدیرِ عیسی در مسیر و بر مَدار


۲۶ خردادماه ۱۴۰۳

عیسی جوکار

کارگروه حفاظت از محیط زیست کَمارِج-بَناف/استان فارس




تیزر مستند سفری به دیار کهن

کاری از کارگروه حفاظت محیط زیست کَمارِج_بَناف








#مثل_ابراهیم

مثل ابراهیم باش...


https://mesleebrahim.com/5269/


#مثل_ابراهیم

#پویش




مثل ابراهیم باش

((مُدّعی ، یک لحظه لطفاً مثلِ ابراهیم باش ))





زیرِ ضربِ نَقد و تَهمت ، مثلِ ابراهیم باش
مُدّعی ، یک لحظه لطفاً مثلِ ابراهیم باش


خارِ چشمِ دشمنان ، آرامِ جانِ دوستان
در فُتُوّت ، در مُرُوّت ، مثلِ ابراهیم باش


مادری آزاده ، ابراهیم را پرورده بود
خواستی آزاده باشی ، مثلِ ابراهیم باش


مثلِ ابراهیم بودن ، آنقَدَر هم سخت نیست ؛
همّتی کُن ای برادر ، مثلِ ابراهیم باش


چون شدی والامقام و آمِر و عالیجناب ؛
نَفسِ سَرکش را عِنان زن ، مثلِ ابراهیم باش


فرصتِ ( فرمانده بودن ) ، گر تو را آمد به دست ؛
یا اساساً کُن رَها ، یا مثلِ ابراهیم باش


مثلِ همّت ، مثلِ زینُ الدّین  ، شبیهِ باکِری ،
مثلِ چمران ، مثل قاسم ، مثلِ ابراهیم باش


حیله و تَرفند و قُول و وَعده با مَکر و فریب ؛
حذف کُن از زندگانی ، مثلِ ابراهیم باش


هیچکس از تو ندارد انتظارِ معجزه ،
وَعده‌ای کردی عمل کن ، مثلِ ابراهیم باش


گر تمامِ شهر را در مَقدَمت آذین کنند ؛
پیشِ چشمت خوار باشد ، مثلِ ابراهیم باش


در مَرامَت گر نباشد ، اینکه باشی ساده زیست ؛
لااَقل در ( مهربانی ) ، مثلِ ابراهیم باش


بندگی می‌کرد ، آری ، بندگی بی شرطِ مُزد ،
در مسیرِ (عَبد بودن) ، مثلِ ابراهیم باش


نیست تردیدی که دنیا هست دارِ امتحان
نمره یِ مَقبول خواهی ، مثلِ ابراهیم باش


تُهمت و تحقیر و طعنه ، ای برادر هست تلخ
بهرِ این تلخی مُهیّا ، مثلِ ابراهیم باش


پیشِ پایَت هرچه ( نامَردانه ) سنگ انداختند ؛
در مسیرِ خود مُصمَّم ، مثلِ ابراهیم باش


( مرد ماندن ) گر چه هست از ( مرد بودن ) سخت‌تر ،
از برایِ  مرد ماندن ، مثلِ ابراهیم باش


گفته بودم : (( مثلِ ابراهیم بودن سخت نیست؟! ))
گوییا سخت است ، امّا ، مثلِ ابراهیم باش


زیرِ ضربِ نَقد و تَهمت ، مثلِ ابراهیم باش
مُدّعی ، یک لحظه لطفاً مثلِ ابراهیم باش



عیسی جوکار
۲۵ خردادماه ۱۴۰۳
تخلص شعری : (عیسی)
فارس.شیراز

هَمِستِر کُمبات و شکست مقاومتِ تِلِگرام گریزان




در حکایت هَمِستر کُمبات و تَب ثروتمند شدن بین عوام و خواص :



یک گوشه نشسته‌ای و با یک گوشی ؛

تَب می‌کنی اَز بهرِ هَمِستِر کُمبات


زین فرصتِ بی‌بَدَل مَکُن صرفِنظر!

آسان‌تر از این کجا بُوَد راهِ نجات؟!


بی‌ریختنِ عَرَق ، اگر (لُرد) شدی ؛

طِی کردی اگر به سادگی این درجات ؛


آنکس که تو را به این جهت ، سُوق نمود ؛

بفرست به روحِ پرفُتوحش صلوات !

                            **********

برخیز و بجای اینکه هِی تَب بکُنی ؛

تسبیح بگیر و تُوبه کُن زین حرکات


بی رنج ، هرآنکه گَنجی آورده بدست ؛

هم رنجِ حیات اوست ، هم رنجِ مَمات


عیسی جوکار

۱۹ خردادماه ۱۴۰۳




من که خودم مرغ شکاریستم...


(باعثِ فَخر است که ایرانِیَم)




*باعثِ فَخر است که ایرانیم*

*این من و این دیده یِ بارانیم


*وِردِ زبانم همه دَم (یا علی) است*

*دیر زمانیست که می‌خوانیَم*


*در غمِ اولاد علی(ع) ، صاحبِ*

*چشمِ تر و دیده یِ بارانی‌ام*


*نوکریِ عترتِ طاها ، پدر ؛*

*مُهر نموده است به پیشانی‌ام*


*گیلکیِ  ترکِ  بلوچِ  لُرم ،*

*هم عربِ کُردِ  خُراسانیم*


*پُشت ندارد زِرِهم در نبرد ،*

*حیدَری ام ، رُستمِ دَستانی‌ام*


* غیرت اگر در سَرم آمد به جوش ؛*

*در تو توان نیست که بنشانیَم*


*از سفرِ دور و دراز آمدی ؛*

*جَنگ کُنی یا که بخندانی‌ام ؟!*


*نیست مرا واهِمه از سیل و جنگ*

*آدمِ وَضعیتِ بُحرانی ام*


*من که خودم مُرغِ شِکاریستَم*

*گر بشوَم صِیدِ تو ، عیسی نی ام...*


*۴ اردیبهشت ۱۴۰۳*

*عیسی جوکار*

#عیسی_جوکار_وکیل

#بهار * وَه که بَسی خوش بُوَد این انتظار*



کیست که حَمدِ تو بجای آوَرَد ؟!




گر نَبُود  گرمیِ  مُرداد ماه ؛

سردیِ  دی ماه ، نیاید به کار


وَر نَبُود  شدّتِ  سرمایِ  دِی ؛

سبزه  کُجا  رُشد  کُند  در بهار ؟


تا  نَبُوَد  هَمهَمه یِ  پَشّگانِ

گَردِه فِشان ، نخل  نِشیند به  بار؟!


می شِنوی  از  وسطِ  مَرغزار ،

زمزمه یِ  قُمری و  بانگِ  هَزار ؛


تا دلِ  معشوقه  به دست  آوَرَد ،

تا  بِنَوازَد  ،  سرِ زُلفِ  نِگار


مُنتظری  تا  بِوَزَد  یک  نسیم ؛

وَه  که بَسی  خوش  بُوَد  این  انتظار


وقتِ  تماشایِ  گُل  از  عُمرِ  تو ؛

کَم  نَشد  از لطفِ  خداوندگار


کیست  که حَمدِ  تو   به  جای  آوَرَد ؟

یا  که  کُنَد  شُکرِ یکی  از  هِزار ؟


                        *************


می‌رسد  از  هر طرفی  بر  مَشام ؛

رایحه یِ  عطرِ دل انگیزِ  یار


آنکه  از این  هَمهَمه  شد  بی‌قرار ؛

تا  نشود  خاک ، نگیرد  قرار


از غم  و  تشویش  نبینَد  اثر

خانه یِ  معشوقه  ندارد  حصار


نیست  مرا خوشتر  از این  سرنوشت ؛

اینکه  تو  صیّادی  و  عیسی  شِکار


با منِ  سرگشته  شدی  هَمنشین

گرچه  تو  گل  هستی و  من عینِ  خار


ما  پُرِ  عیبیم  و تو  سَتّارِ  عیب

غرقِ  گناهیم  و  بَسی  شَرمسار ،


دیده ای  و  از همه  پوشانده ای  ،

تا  نشوَد  راز  ، چو  روز  آشکار


《مصرعِ پایانی تضمینی  است از شعر زیبای (دوستِ نادان و دشمنِ دانا) سروده یِ حضرت نظامی گَنجَوی》


#عیسی_جوکار_وکیل

دوم اردیبهشت ماه ۱۴۰۳




آنچه خود داشت ، ز بیگانه تمنّا می کرد...


نتیجه گشت و گذار و تیزبینی در طبیعت  ؛



ایران کشوری با سرمایه های بزرگ است. طبیعت پر از نشانه های شگفت انگیز است. انسان با شناخت طبیعت و تفکر در جهان هستی، خداوند خالق و خالق را به بهترین وجه خواهد شناخت.


ترجمه متن به سایر زبانها ؛


İran büyük başkentlere sahip bir ülkedir. Doğa harika işaretlerle doludur. İnsan, doğayı tanıyarak ve evrende düşünerek, yaratan ve yaratan Allah'ı en iyi şekilde tanıyacaktır.


Иран - страна с большими столицами. Природа полна чудесных знаков. Познав природу и мышление во Вселенной, человек лучше всего познает Бога-творца и творца.

Iran - strana s bol'shimi stolitsami. Priroda polna chudesnykh znakov. Poznav prirodu i myshleniye vo Vselennoy, chelovek luchshe vsego poznayet Boga-tvortsa i tvortsa.


伊朗是一个拥有大城市的国家,大自然充满了奇妙的迹象,通过认识自然和思考宇宙,人类将最好地认识造物主和创造者。

Yīlǎng shì yīgè yǒngyǒu dà chéngshì de guójiā, dà zìrán chōngmǎnle qímiào de jīxiàng, tōngguò rènshí zìrán hé sīkǎo yǔzhòu, rénlèi jiāng zuì hǎo de rènshí zàowùzhǔ hé chuàngzào zhě.


Iran is a country with big capitals. Nature is full of wonderful signs. By knowing nature and thinking in the universe, man will know God the creator and the creator in the best way.










سنگ عقیق در اندازه ها و اشکال مختلف ؛


پُرَم از دردهایِ بی درمان...


          *حضرتِ مادر*


                                     **********

تَپِشی گر به قلبِ من باشد ؛

خون به رگهایِ من،اگر جاریست ؛

گر نفَس می‌رود وَ می‌آید ؛

همه از عشقِ حضرتِ مادر

                                     **********

جان چه باشد ، اگر کُنم تقدیم؟

خجِلم من زِ ناسپاسیِ خویش 

مادری ، مادری ، و نتوانم ؛

عشقِ پاکت بُرون کُنم از سر

                                    **********

نیست زوری اگر به بازویَت؛

کَمرَت ، اگر چه تا شده است؛

گرچه چشمانِ تو شده کم سو؛

همه دَرد است بر تَن و پیکر ؛

                                    **********

گرچه فرزند ، زورمند و قویست؛

می کَنَد کوه را زِ جا یکسر ؛

وقتِ دیدارِ حضرتِ مادر ؛

می نشیند مُطیع و فرمانبر

                                      **********

در حریمَت به خاک می‌اُفتد

مثلِ دوران بچّگی ، رنجور

جز به مادر نمی‌کُنَد تعظیم ؛

بعدِ دَرگاهِ حضرتِ داوَر

                                    **********

                                    **********

پیر گشتی و قَد خمیده شدی

قَد کشیدیم و سربلند شدیم

تا ابد خاکِ پایِ تو ، هستیم

بلکه از خاکِ پایِ تو کمتر

                                    **********

پُرَم از دردهایِ بی‌درمان

دردهایِ نَهُفتِه‌ای دارم

به تویی که،خودت پُر از دردی؛

شَرم دارم بگویم ، ای مادر

                                    **********

گر نبودی دعایِ تو ، هرگز ،

گِرِه از کارِ من نمی‌شُد باز

یار ، بسیار بود و یاوَر ، کم

کیست غیر از تو مونس و یاور ؟



عیسی جوکار

جمعه

۲۵ فروردین ماه ۱۴۰۳




توبه و عذرخواهی کاظم صدیقی ، اظهار ندامت است یا تلاش برای کنترل افکاری عمومی؟


               ***********************


تاثیر توبه و اِنابه و استغفار و عذرخواهی از مردم و مومنین ، در روَندِ رسیدگیهای قضایی به اتّهامات خاص و متّهمینِ صاحب مَنصب ، از منظرِ شرع و عُرف و قوانین موضوعه ؛

  ادامه مطلب ...

پاسداشتِ تمدّنِ کُهَنِ ایرانی


 پاسداشت تمدن کُهَنِ ایرانی ، 

و بزرگداشتِ شخصیتها و آثارِ تاریخی ، بدونِ آنکه خدشه ای به اعتقاداتِ ملتِ بزرگِ ایران وارد کند ،

 عالیترین نشانه از اصالت و ریشه دار بودنِ

 مردمانِ این دیارِ آریایی است و

 *موجبِ بسی افتخار*

《و ننگ باد بر آنان که تیشه به ریشه ها میزنند...》



محکومیت شروین حاجی پور ، ضرورت بررسی دقیق موضوع از منظر حقوقی




نویسنده : محمد هادی جعفر پور (رامین) وکیل پایه یک دادگستری ، فارس

 

شروین حاجی پور چطور مردم را به جنگ و کشتار اغوا و تحریک کرده است؟

شروین حاجی پور،خواننده ای بی حاشیه،جوانی که با درک شرایط اجتماعی پیرامون خویش با هنری که به آن آراسته است،بدون هیاهو بنا به مقتضیات روز تمنیات همنسلان خویش را به بهترین شکل ممکن مطالبه می کند.رفتارهای وی چیزی جز یک کنشگری اجتماعی نبوده لذا انتساب اتهام به وی بابت خوانش ترانه ی (برای) خلاف اصول حقوق کیفری است.




تقارن زمانی انتشار حکم محکومیت خواننده‌ی جوان و خوش قریحه‌ی سرزمین مان با اخبار و حواشی انتخابات یازده اسفند سبب ناموجهی شد تا آنطور که بایسته است، رای محکومیت شروین حاجی پور تحلیل نشود.آنچه به عنوان اتهام در دادنامه صادره علیه شروین انشاء شده،شامل اتهام تبلیغ علیه نظام موضوع ماده ۵۰۰ قانون مجازات اسلامی است که در یادداشتی به این نشانی (http://khabaronline.ir/xjxx6) ارکان تشکیل دهنده این جرم و شرایط وقوع آن بررسی شده است.لذا در این یادداشت صرفا به شرایط شکل‌گیری اتهام دیگر متهم که جرم مصرح در ماده۵۱۲قانون مجازات است، اشاره‌ای مختصر خواهد شد.

شروین حاجی پور بابت اتهام تبلیغ علیه نظام به هشت ماه زندان و مستند به ماده ۵۱۲قانون مجازات اسلامی_تعزیرات بابت ترغیب و تشویق مردم به اغتشاشات و برهم زدن امنیت کشور به سه سال حبس و مجازات های تکمیلی مانند ساختن موسیقی در محکومیت رفتارهای ضد حقوق بشر آمریکا یا مطالعه‌ی آثار استاد مطهری و علامه جوادی آملی محکوم شده است.

فارغ از ایرادات وارد بر آنچه به عنوان مجازات تکمیلی برای شروین لحاظ شده است( که می‌توان در نقد آن صدها سطر مطلب نوشت ) و با این فرض که وکلای محترم محکوم علیه و انشاالله قضات محترم دادگاه تجدید نظر در کمال انصاف و دقت به شناسایی و تحلیل رفتار شروین حاجی پور در تطبیق با ماده۵۱۲قانون مجازات اسلامی خواهند پرداخت،از باب ادای دین به این هنرمند جوان و با هدف روشنگری و اطلاع رسانی به عرض می‌رسد که ابتدایی ترین اصل و قاعده در انتساب اتهام به متهم تطبیق رکن مادی بزه منتسب به متهم با رفتار ارتکابی وی مستند به عنصر قانونی آن جرم است.

ماده۵۱۲ قانون مجازات عنصر قانونی یکی از اتهامات محکوم علیه است‌ که مقرر می‌کند:هر کس مردم را به قصد برهم زدن امنیت کشور به جنگ و کشتار با یکدیگر اغوا یا تحریک کند،صرفنظر از اینکه موجب قتل و غارت بشود یا نشود به یک تا پنج سال حبس محکوم می‌شود .

علیرغم ضرورت رعایت اصل تفسیر مضیق قوانین کیفری و قاعده‌ی تفسیر به نفع متهم،پیش از هر بحثی لازم است معنای عبارات مندرج در عنصر قانونی بزه انتسابی را در فرهنگ لغات یا ترمینولوژی حقوق* بررسی شود؛ عباراتِ جنگ،غارت،اغوا وتحریک چنین آمده است:جنگ عبارت است از زد وخورد بین قوای منظم دول به قصد غلبه یا دفاع(ترمینولوژی حقوق استاد لنگرودی)و در لغتنامه دهخدا جنگ به پیکار و قتال و غارت به چپاول ویا دزدی یا گرفتن کالا به زور که معمولاً در بحبوحه یک بحران نظامی، سیاسی، یا سایر بحران‌های اجتماعی، مانند جنگ رخ می‌دهد تعبیر شده است و دکتر لنگرودی غارت را با تصاحب مال منقول غیر توسط عده‌ای با اعمال قهرآمیز و غلبه تعبیر و در تشریح ارکان آن به عناصری چون عمد،عملی جمعی،اِعمال قهر و غلبه که موضوع آن مال منقول است،اشاره فرموده،در انتها به قطاع‌الطریق(راهزن)ارجاع فرموده اند،و اما دو عبارت اغوا و تحریک که در لغتنامه دهخدا هردو به یک معنا و تا حدودی مترادف آمده است،عبارت است از گمراهی ،ضلالت ، گمراه کردگی، فریب ، وسوسه ،جنباندن و ترغیب به انجام کاری با وعده‌ی پاداش و...تکلیف قتل و کشتار هم که روشن است با این وصف اولین پرسش آنجاست که کدام رفتار و یا کلام شروین در قالب این عبارات تعریف می‌شود خاصه اینکه از فحوای دادنامه ی اصداری و بدون نیاز به بررسی پرونده می‌توان دریافت،رفتار مجرمانه ارتکابی( البته به زعم انشاء کننده‌ی دادنامه،رفتار مجرمانه) و دلیل انتساب اتهام به وی همان ترانه‌ی برای بوده که شروین حاجی پور اجرا کرده!

فارغ از اینکه نمی‌توان محتوای ترانه‌ی سروده شده و معنای عباراتی که در آن به کار رفته را با آنچه غایت مقنن در ماده ۵۱۲ بوده همسان‌سازی کرد،این پرسش اساسی مطرح است که شروین حاجی پور چطور و در کدام عبارت از ترانه ای که خوانده است،مردم را به جنگ و غارت، اغوا و تحریک کرده است؟همانطور که استاد عزیزم پروفسور گلدوزیان فقید در محشای قانون مجازات ذیل این ماده تصریح فرموده اند:(قانونگذار در این ماده برای عمل اغوا و تحریک که از مصادیق معاونت در جرم است،به طور مستقل تعیین مجازات کرده)که لازم است در تکمیل استدلال استاد محترم تصریح کرد که تحقق عنصر مادی این بزه یعنی اغوا و تحریک کردن مردم منوط و مقید است به احراز قصد مرتکب در دعوت مردم به جنگ و کشتار!که در هیچ یک از عبارات و اصطلاحات ترانه ی برای چنین امری استخراج نمی شود ،خاصه اینکه همگان می دانند آنچه شروین در قالب ترانه اجرا کرده؛ترکیبی از توئیت های اشخاص مختلف بوده و به عبارتی غالب کلمات و عباراتی که در آن ترانه استفاده شده،متعلق به دیگری است و لذا سراینده و خالق آن کلمات شخص شروین حاجی پور نبوده که بتوان وی را بابت سرایش چنین ترانه ای مسئول دانست!

حال با توجه به این امر که کلمات و عباراتی که موضوع اصلی ترانه ی سروده شده هستند از سوی دیگری آفریده شده و لذا نمی توان خالق مطلق این عبارات را شروین حاجی پور دانست،چگونه رابطه ی علیت و یا اجزاء شکل گیری عنصر مادی و از همه مهم تر احراز قصد دعوت مردم به جنگ و کشتار از رفتار شروین حاجی پور استخراج شده است که وی را متهم به ارتکاب چنین جرمی می دانید؟

نکته ی پایانی اینکه؛برخی از فعالان مدنی،حقوقدانان و نوه ی استاد مطهری جناب آقای حسین مطهری نکاتی را پیرامون کیفیت و کمیت مجازات تکمیلی مندرج در حکم فرموده اند که علیرغم ضرورت تحلیل و بررسی فلسفه ی انشاء مجازات تکمیلی آنچه راجع به حکم صادره واجد اولویت اصلی است آن است که بنا به مصرحات قانون مجازات و قواعد حقوق کیفری و حاکمیت اصل برائت ،انتساب چنین اتهامی به شروین محل تردید بوده لذا زمانی که اصل ارتکاب بزه محل بحث است نوبت به تحلیل کیفر مقرره نخواهد رسید که امیدوارم این مهم در مرحله ی تجدید نظرخواهی از حکم، مورد امعان نظر قضات محترم دادگاه تجدید نظر واقع شود.

وکیل دادگستری-شیراز

*فرهنگ لغات و اصطلاحات حقوقی-فقهی تالیف ارزشمند دکتر محمدجعفر جعفری لنگردوی=ترمینولوژی حقوق

#محمدهادی_جعفرپور


نُوگَشتِ باستانی ، نوروز ایرانی


طبیعت زیبا و دل انگیز دشت بزرگ کَمارِج ، زخمی اما سرفراز از خودکامگیهای انسان




قمری ، عکاس عیسی جوکار . نوروز ۱۴۰۳





درخت بادام کوهی برفراز زاگرس جنوبی در دل سنگ




خوشه های سرسبز گندمِ دیم محصول دشت حاصلخیز و بی آب کَمارِج ، نوروز ۱۴۰۳






دره ی عقابها ، زخمی از سودجوییهای بی حَدّ و حَصر انسان . اسفندماه ۱۴۰۳




تَحدیدِ استقلالِ کانونهایِ وکلایِ دادگستری ، تهدیدِ عدالت است.


تَحدیدِ استقلالِ کانونهایِ وکلایِ دادگستری ، تهدیدِ عدالت است.


حمایت از وکلای تعلیق و محروم شده کانون وکلای دادگستری مرکز ، تهران :

شروع کارزار : ٢٢ اسفند ١٤٠٢
• پایان کارزار: ٢٢ فروردین ١٤٠٣
• از طرف: وکلای دادگستری و حقوق‌دانان

• هشتگ رسمی: #و_شرافت_من_وثیقه_این_قسم_است
• نویسنده: پروین کریمی
• لینک کارزار:

https://www.karzar.net/106740

#برای_عدالت



خود بزرگ پندارانِ پوشالی

《بسمه تعالی》

با تعظیم و تکریم به محضر امام حاضرِ ناظر ، یگانه مجری عدالت(عج) ، و با تقدیم احترام به جمیع اهالیِ ارجمندِ بخشهای خشت و کنارتخته ، کمارج و بناف و سایر روستاهای دلیر پرور منطقه.

اهالی غیور و شریف ، مردان مرد و زنان مردپَروَر.


همان مردمی که به شکرانه برکت و نعمتی که خداوند در کوهها و تپه ها و زمینهای این منطقه یِ تاریخی و سرفراز ، در دلِ کوههایِ سر بر فلک کشیده یِ زاگرس ، از آب روان و شیرین تا گیاهانِ دارویی و زینتی و سرسبز و گلهایی با عطر و بوی مسحور کننده به آنان عطا فرموده ، دست اتحاد به هم دادند و یکصدا و مبتنی بر ضوابط و مقررات جاریه ، از تخریب و تهدیدِ نبضِ حیاتِ خود مردانه ممانعت نمودند.

محل ارتزاق اهالی دو بخش ، ذخیره طبیعی آبهای مورد نیاز در اموراتِ زراعت و باغبانی و دامداری ، قنوات ،چاهها ، بناها و آثار تاریخی از جمله آثار بجای مانده از نبرد خونین مردان و زنان رشید این خاک در برابر هجوم قوای بیگانه ای چون آزادخان افغان و ... و قبور مطهر و ساده آن شهدای مدافع وطن در چند ده متریِ مکانِ سایت ، منابع طبیعی و ملی ، آبهای روان و ذخایر آبهایِ ژرف و زیرزمینی و مهمترین موضوع ، نبضِ اقتصادِ دو شهر و دهها روستای تابعه که مبتنی و وابسته به پرورش و کاشت و برداشت انواع نخیلات مرغوب و توزیع و صادرات محصولاتی گرانبهایی چون خرما،رطب،قصب،شیره خرما،گرده و دهها نوع محصولات و صنایع دستی و ... به اکناف جهان ، این نقطه را از چنان اهمیتی برخوردار کرده است که ، آحاد مردم این مرز و بوم بر خود واجب دانستند ، که بطورِ مُنسجم و اصولی ، با درخواستها و اعتراضاتِ قانونی و مسالمت آمیز ، از ارکان دولت و قوه محترم قضائیه ، مُصرّانه درخواست بررسی و رسیدگی و تجدیدنظر در مصوبه نهاییِ معاونت عمرانی استانداری و کارگروه پسماندِ فارس ، با استناد به اسناد قوی و قانونی و اعلام شبهات و تناقضات موجود در روندِ اجرایی تشریفات قانونی و آئین نامه ایِ مکانیابیِ سایت تا برسد به انتخاب مکان فعلی را بنمایند.

در پایان ، چنان شد که همگان به چشم دیدیم.

اما آنچه در تثبیت و تقویت اتحاد منطقه در تمام مسائل و امورات اولویت دارد ، صداقت است و تلاش صادقانه.

اصولا در چنین گرفتاریهای عمومی و مهم ، مخالف و موافق و همراه و خائن بلاتردید وجود دارد.

بر اساس تاریخ بشر ، سکوت در برابر بی تفاوتیها و کارشکنیها ، همیشه باعث جَری تر شدن دغلکاران شده است.

اگر به دنبال افتخار و پیشرفتی برای این منطقه هستیم ، مسیر آن از همان افرادی میگذرد که با حمایت و همراهی قاطِع و عادلانه یِ بزرگانِ نامدار و غیرتمند این منطقه ، و در اوج مشکلات ، بیش از هشت ماه وقت و کار و زندگی خود را در تُل و تپه های امامزاده میر محمد تا اطراف دریاچه پریشان و معادن گچ و نمک و سد چروم و کتلهای صعب العبور تا بررسی وضعیت فعلی سایر سایتهای پسماند همچون سایت بازیافتِ مرکز استان ، واقع در بَرمشور ، ۱۸ کیلومتری مرکز استان و در محورِ شیراز-سروستان و جی پی اس زدنها و لیز خوردنها و آفتاب سوخته شدنها و کوفته شدنها ، و در مسیر شهر به شهر و روستا به روستا و دادگاه به ادارات مختلف ، گذشت و روز بروز قویتر از روزها و شبهای قبل ، در دل خطرات فرو رفتند و با افتخار بیرون آمدند.

پیاده و سواره.شب و روز.

تشنه و گرسنه از غروب آفتاب تا دم صبح و از صبح تا شب.بارها خسته و نا امید شدند و کَم نیاوردند.تهدید شدند و ادامه دادند.زمین خوردند و لگد خوردند و تهدید شدند و دوباره برخاستند.با چشم باز خوابیدند تا ذره ای از این خاک ، آلوده یِ پسماندهای معمولی و هسته ای و بیمارستانی با عنوان (سایت تجمیعی دفن پسماند )نگردد.

تنها گروه اندکی دیدند و خدای بالای سر.

فقط برای حفظ حریم خاک و منطقه و زادگاهشان.برای حفظ آبرو و تاریخ گذشته ، زنده کردن نام بزرگانی که زندگی با افتخار و بدون ذلت را برایمان به یادگار گذاشته اند. 

از طی کردن این مسیرِ سخت ، پشیمان نیستیم .تاوانِ مقاومت در برابر قانونگریزیهای دیگران و حرکت شجاعانه در راه عدالتخواهی را هر چه باشد ، با دل و جان می پردازیم و تا پایِ جان پاسدارِ ارزشهای منطقه بویژه شخصیتهای ویژه و آنچه بزرگان واقعیِ این دیار در این مدت به ما آموخته اند و بیزار از رفتارهای همیشگی بزرگانِ پوشالی ( خود بزرگ پندارانِ پوشالی ) خواهیم بود./.


✍️عیسی جوکار

#عیسی_جوکار_وکیل

نوروز ۱۴۰۲

 



حفظ شئونات شغلی ، گوهر فراموش شده


ضرورت حفظ و اِرتقاءِ شان و جایگاه شغلی ؛ 


 

اصولاً و منطقاً آنچه باعثِ ارتقاءِ جایگاه و شانِ یک عنوانِ شغلی می شود ، رفتار و گفتار و مَنِشِ مقامِ مسئولی است که مُوقّتاً  ،  به آن سِمَت ، مَنصوب یا منتخب گردیده و قانون ، تکلیفِ مهمِ خدمت به خلق - با رعایت انصاف و عدالت و بدون تبعیض - را بعهده یِ ویِ گذاشته است.

فارغ از هر نام یاعنوانی که به صاحب این جایگاهِ امانتی ، داده می شود ، 《 اولین و مهمترین》 تکلیفِ آن مسئول ، حفظِ شئوناتی است که قانون و عُرف و شَرع ، برای آن جایگاه ، قائل شده است ، بَدواً توسطِ شخصِ صاحب مَنصَب و سپس توسطِ  اربابانِ رجوع و مخلوقِ نیازمندِ به خدمت.



✍️ عیسی جوکار

#عیسی_جوکار_وکیل

۲۷ اسفندماه ۱۴۰۲



بهارِ بدونِ بهار







   《 بهارِ بدونِ بهار 》

 گرچه تقدیر  زمین   افتاده   در دست بهار ؛


عید هست و سُفره هست و سَبزه هست  و  یار نیست



شِکوِه  و درد و غم و افسردگی در شهر هست


شور و شوق و عدل و  صلح  و دوستی در کار نیست



از برایِ  خاک و  میهن هیچکس  مانند ( من ) ،


بَهرِ  قربانی شدن ، آماده  و  پَروار نیست



نیک گفتی ؛ همچو عیسی ، هیچکس شایسته و ،


لایقِ اهلی  شدن با تَرکِه  و اَفسار نیست



چون گذشت از کار ، کار و  موسمِ طوفان  رسید ؛


 فرصتی دیگر برای  توبه و  اِنکار  نیست ..

عیسی جوکار
اسفندماه 1402



به استقلال کانون تاختند و ...




تعادل چون نباشد حینِ پرواز ؛

غلط باشد پریدن از سرآغاز

(وکالت) ریشه در تاریخ دارد
دفاع از حق کجا توبیخ دارد؟

به قاموس (وکالت) ، خستگی نیست
(وکیل) آلوده یِ وابستگی نیست

وکیلِ مستقلِ با شهامت ؛
بُود تضمینِ اجرایِ عدالت

درختِ سرفَراز و نخلِ پُربار
کجا تکیه زند بر دوشِ دیوار ؟

برای هر وکیل با درایت
دفاع از (خانه) دارد اولویّت

نشستن ، مویِه کردن ، دست بر دست ،
خلافِ مقتضای عقل و شرع است

****

وکالت عاری از آلودگیهاست
رها از ننگِ این وابستگیهاست

نشان کردند او را با سرانگشت
گره کردند ، بر کوبیدنش مُشت

به (استقلالِ کانون) ، تاختند و
بر او تیغِ دو پهلو آختند و

چه بلوایی به راه انداختند و
گمان کردند کارش ساختند و

بر این بیهودگی اصرار کردند
حقیقت را چه خوب انکار کردند!

******

کَفِ دریا ، حُبابی بر سرِ آب
کَفِ دریاست مُرواریدِ کمیاب

یکی اصل است و استمرار دارد
همه عالم بر آن اقرار دارد ؛

که در قانون و در عرف و شریعت ؛
(عَجین باشد وکالت با عدالت)

درِ دیزی ، اگر باز است ، باز است ؛
بِبَر گُربه که این قصّه دراز است

اگر چه حرف عیسی ، حرفِ حق است
به شلاق و به تهمت مُستَحق است...



هفتم اسفندماه ۱۴۰۲ سالروز استقلال کانونهای وکلای دادگستری
    #عیسی_جوکار_وکیل
    #استقلال_کانون_وکلا
    #کانون_وکلای_دادگستری

تحقیر و تَحمیقِ عَوامُ النّاس به شیوه یِ تبلیغات انتخاباتی






تحقیر و تَحمیقِ عَوامُ الناس به شیوه یِ تبلیغات انتخاباتی با چاشنی دروغ و وعده ، نتیجه ای جز سَرخوردگی و ناامیدی مردم نخواهد داشت.

#حق_الناس

#انتخابات

#نماینده

#مجلس_شورای_اسلامی

#انتخابات_1402






روی دیزی باز بود و گربه را شرمی نبود...






ای که صد مَن ، بلکه صدها مَن زمین می‌کاشتی ؛


خوشه خوشه گندم و جو ، جمله بر می‌داشتی ؛


روی دیزی باز بود و گُربه را شَرمی نبود

بَهرِ عِیشِ اِرث خُورها ، ثروتی انباشتی



میهمان بودی در این دنیا و خالق میزبان

تو خودت را صاحبِ این سفره می‌پنداشتی ؟!



عاملِ این قَحطی و بیچارگی ، اَعمالِ توست

کاشکی از صاحبِ این سفره ، شرمی داشتی!





#عیسی_جوکار_وکیل

شنبه ۲۸ بهمن ماه ۱۴۰۲

به چه می اندیشَد؟!...

   



  به چه می‌اندیشَد ؟

  زیرِ رگبارِ جنون ،

  مَردِ به ظاهر ، آرام !

   *****

  وای اگر شعله کشد

  آتشِ این خاکستر ،

      نَشَوَد دیگر رام

    *****

 عِزّتی گر نَبُوَد ،

  عُمر ، تباه است تباه

     *****

 نفس اندر قفسِ سینه 

حرام است ، حرام

     *****

 به پَشیزی نمی‌ارزد 

 چو عدالت نَبُوَد ،

     *****

 مَسلَک و مرتبَت و 

 مذهب و

  آیین و مَرام...




 #عیسی_جوکار_وکیل

 ۱۸ بهمن ماه ۱۴۰۲


دِ بَسَن...


اینجا دنبال چی میگردی؟

دِ بَسَن دِ

..............

دِ =دیگه

بَسَن =بَس است به لهجه کازرونی


#خیانت_شقاوت

مرد را گر بشکنی...



**مرد را گر بشکنی ، از هیبتش ایمن مباش**


**شیشه را گر بشکنی ، تیزی دوچندان می شود...**

وطنم ایران...




#وطنم_ایران


پاره یِ تَنَم ، وطنم سلامَت باد


سندِ جانِ من به نامت باد

**************

راه ، هر چند پر خَم و پیچ است


جان من در برابرت هیچ است

**************

کهکشان را اگر کنی ترسیم ،


از هزاران  یکی کنم تقدیم :

**************

زخم خوردی ، زِ پا نیُفتادی


فَخر و عِزّت به مردمت دادی

***************

پروَراندی به دل ، هزاران شیر


من چگونه تو را کنم تفسیر؟

***************

چشم خوردی ولی نمک داری


با زمین حسِّ مشترک داری

***************

***************

***************


 دشمنان تو ، گور به گور شده 


 چشم نامحرم از تو دور شده

***************

سربلندی شبیه کوهِ 《مَهَس》


پُرخروشی شبیه رودِ اَرَس

**************

ابر هستیم و عاملِ باران


سیل هستیم و زاده یِ طوفان

**************

همچو نخل ، ایستاده می میریم


مرگ را هم به سُخره می گیریم

**************

زاده ی خاک پاک ایرانیم


مرد هستیم و مرد می مانیم

**************

ثبت و ضبط است در دلِ تاریخ


کَنده ای ریشه یِ عدو از بیخ

**************

ریشه در خاکِ پُرگُهَر داری


نخلهایی چه پُر ثَمَر داری

**************

مرگ بر من ، اگر کنم تردید


در قبالِ تَعَرُّض و تهدید

**************

بین روح من و تو پیوندی است


ریشه اش ، مادری و فرزندی است

**************

کِی توانم ببینَمت مَغموم


یا که باشی ز حقّ خود محروم؟

***************

پشتِ عیسی به 《حرفِ حق》گرمست


زندگانی 《بدونِ حق》 مرگست

**************

ای وطن ، جان من فدایت باد


جسمِ من ، فرشِ کوچه هایت باد

**************

وطن ای سربلندِ بی تکرار


من چگونه تو را کنم انکار؟


*********************

عیسی جوکار

اردیبهشت ۱۴۰۲

ریاست قوه قضائیه ؛ باید قانون را درست بفهمیم...



بدون درک صحیح از قوانین ، عدالت متروک و مهجور خواهد بود...

فیلم+ضرب و جرح وکیل در دادگاه کنارتخته توسط قاضی ، پخش فیلم : درخواست خود را در بخش نظرات یا ارسال ایمیل؛ hjokar2990@gmail.com

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

استارتاپ کارزار ، مطالبات مدنی در بستر قانون


عرض ادب و خسته نباشید خدمت بنیانگذاران ارجمند و کارگزاران فعال پلتفرم وَزینِ کارزار.
بهترین مسیر در اطلاع رسانی و پیگیری مطالبات مدنی در قالب کارزار ، بطور رسمی و منطبق بر موازین حقوقی و عرفی ، ایجاد کارزارهای مختلف در این پلتفرم و جمع آوری نظرات و امضاءات هم اندیشان خواهد بود‌.
تجربه اینجانب در موضوع کارزار شماره ۶۶۳۰۴ و بدست آوردن نتایج عالی ، بگونه ایست که ، شاید ، رسیدن به چنان نتایجی بطرق دیگر ، زمان و هزینه های مضاعفی را به فعالین این کارزار تحمیل و احیانا مشکلات قانونی در مسیر پیگیریها ایجاد  و کارگروه ویژه را از رسیدن به هدف اصلی نا امید میکرد.
اما با آشنایی اولیه و بررسی تعداد زیادی از کارزارهای موفق و غیر موفق و جریانی ، دریافتم که ، کارزار ، ابزار قدرتمندی است برای اعتراض مسالمت آمیز و درخواستهای قانونی ، دادخواهی عمومی و ارجاع امر به مسئولین مربوطه.
از نظر حقوقی می توانم ، عملکرد کارزار را به《ارسال اظهارنامه های قضایی》تشبیه نمایم. بطور معمول هرگاه شخصی بخواهد حق و حقوق خود را به دیگری گوشزد کرده و قبل از اقامه دعوی ، مطالبه نماید ، از طریق دادگستری مطالب را بوسیله اظهار نامه به طرف مقابل اعلام و احیانا مهلتی جهت ایفاء تعهد یا پرداخت وجه یا هر حقی که خود را مُحِقّ در مطالبه آن می داند ، تعیین نماید.
اصولا ایجاد چنین کارزاری ضمن گوشزد نمودن حواشی و تخلفات و اشکالات موضوع مورد نظر ، زمینه را برای مطالبات جمعی در بستری رسمی و قانونی فراهم و مسیر پیش روی مطالبه گران را هموار خواهد نمود.
ضمن سپاسگزاری وقدردانی ویژه از جناب آقای دکتر حامد بیدی مدیرعامل ارجمند پلتفرم کارزار ، و سایر همکاران ایشان  ، دنیایی لبریز از آرامش و قانونمداری و حق طلبی را برای مردم صبور کشور سرفرازم ، ایران ، آرزومندم./۰
با تشکر
عیسی جوکار وکیل دادگستری





کارزار ، بستر مستقل جمع‌آوری امضا
مجوزهای کارزار؛
استارتاپ کارزار پروژه اصلی «شرکت توسعه فناوری برخط کارزار» است که با شناسه ملی ۱۴۰۰۹۵۵۸۴۱۸ به عنوان یک شرکت سهامی خاص ثبت شده است. کارزار نوعی «استارتاپ اجتماعی» است،‌ به این معنا که یک کسب و کار ریسک‌پذیر، نوپا، نوآور و سودبر است که مأموریتش اجتماعی است. کارزار دارای مجوزها و افتخارات زیر است:

۱. نشان طلایی ملی ثبت رسانه‌های دیجیتال از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی:

وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با اعطای این نشان به رسانه‌های برخط هویت صاحب آن و صلاحیت وی را برای فعالیت احراز می‌نماید. این نشان با کد شامد 1-1-759928-65-0-1 و به نام دکتر حامد بیدی مدیر عامل کارزار از تاریخ ۷ مرداد ۹۸ صادر شده است.

نشان طلایی رسانه‌های دیجیتال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

۲. نماد اعتماد الکترونیکی از وزارت صنعت، معدن و تجارت:

مرکز توسعه تجارت الکترونیکی وزارت صنعت، معدن و تجارت، با اعطای نماد اعتماد الکترونیکی هویت صاحب و محل فعالیت کسب و کارهای اینترنتی را احراز می‌نماید. این نماد اصلی‌ترین مجوز دریافت درگاه پرداخت قانونی از بانک‌های کشور است. از جمله موارد مورد بررسی برای اعطای این نماد می‌توان به محفوظ ماندن اطلاعات شخصی و مالی و تایید امنیت سایت توسط یک موسسه و مرکز ملی اعتماد اشاره کرد.

نماد اعتماد الکترونیکی از مرکز توسعه تجارت الکترونیکی وزارت صنعت، معدن و تجارت

۳. مجوز شرکت‌های صنایع خلاق و فرهنگی

این عنوان معادل شرکت‌های دانش‌بنیان در حوزه فرهنگی است و از طرف معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری به شرکت‌هایی اعطا می‌شود که جوهره رشد آنها خلاقیت و نوآوری برای ارائه محصولات و خدمات جدید و مدل های نوین کسب و کار در حوزه‌های فرهنگی و اجتماعی است. این دستاورد کارزار با عنوان «شرکت توسعه فناوری برخط کارزار» در این صفحه قابل مشاهده است.

۴. عضویت در انجمن صنفی کسب و کارهای اینترنتی:

وبسایت کارزار به مالکیت شرکت توسعه فناوری برخط کارزار عضو رسمی انجمن صنفی کارفرمایی فروشگاه‌های اینترنتی تهران (کسب و کارهای اینترنتی) با شماره عضویت ۱۶۵۲ است.

از مواد کاری این انجمن می‌توان به پیگیری حقوقی مربوط به کسب‌وکارهای اینترنتی، توسعه خرید اینترنتی در کشور، ارائه راهکار های فنی جهت تسهیل در خرید اینترنتی و... اشاره نمود.

گواهی عضویت انجمن کسب و کارهای اینترنتی

۵. عضویت در سامانه تذکرات ارسالی دادستانی کل کشور:

وبسایت کارزار در سامانه خدمات الکترونیکی کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه ثبت شده است تا ابلاغیه‌های قانونی مربوط به احکام قضایی را در این سامانه دریافت و نسبت به حذف محتواهای مجرمانه منتشر شده در این بستر اقدام نماید. این کارگروه بر اساس ماده ۷۵۰ قانون مجازات اسلامی بخش تعزیرات تشکیل و مسئولیت نظارت بر فضای مجازی و پالایش تارنماهای حاوی محتوای مجرمانه و رسیدگی به شکایات مردمی را به عهده دارد. بنابراین این کارگروه تنها نهاد قانونی است که می‌تواند از طریق احکام قضایی یا مصوبات رسمی خود نسبت به توقف یا حذف محتواهای منتشر شده اقدام نماید.

۶. استفاده از گواهینامه امنیتی SSL: برای رمزنگاری تمامی داده‌های رد و بدل شده میان کاربر و سرور جهت جلوگیری از شنود و درز اطلاعات کاربران

۷. دریافت جایزه بهترین وبسایت: برنده مردمی بهترین وبسایت خیریه و سازمان‌های اجتماعی از جشنواره وب و موبایل کشور در سال ۱۳۹۹


کارزاری برای حفظ محیط زیست و تاریخ سرزمینمان :
www.karzar.net/66304








عدالت بدون تبعیض

بازداشت دادستان به روایت تصویر

قانون برای همه یکسان است...


کارزار رسمی ممانعت از تخریب محیط زیست و آثار تاریخی و فرهنگی


کارزار

بستر مستقل جمع‌آوری امضا

درخواست توقف تخریب بافت تاریخی، مذهبی و گردشگری کمارج برای ایجاد سایت انباشت انواع پسماندها و زباله جات


#کمارج_بناف_امامزاده_میرمحمد


درخواست توقف تخریب بافت تاریخی، مذهبی و گردشگری کمارج برای ایجاد سایت انباشت زباله








معاونت محترم سیاسی استانداری فارس

با عرض سلام و تحیات

احتراماً اینجانبان اهالی دهستان کمارج شامل ۱۱ روستا با استناد به استشهادیه تنظیم شده که به امضاء بسیاری از اهالی محترم این دهستان و نیز عده‌ای از اهالی و شوراهای شهرهای خشت و کنارتخته در اعتراض به مصوبه کارگروه عمرانی استانداری مبنی بر احداث و ایجاد سایت دفن پسماندهای شهرستانهای کازرون و کوهچنار، در منطقه تاریخی فرهنگی و گردشگری واقع در حدفاصل روستای بناف و کمارج، مشهور به امامزاده میرمحمد «ع»، با استناد به تاریخی بودن این منطقه، و اهمیت ویژه آن از نظر مسائل زیست محیطی، آب و حیات وحش و همچنین مرکزیت تفریحی، گردشگری و مذهبی مکان، اکیداً مراتب اعتراض خود نسبت به این موضوع را اعلام می‌نماییم. علیرغم شروع و ادامه مجدّانه مراحل قانونی و قضایی و با تأکید بر ادامه اعتراض و مخالفت با اجرای چنین طرح غیر استاندارد، غیر کارآمد، مخرب و عجولانه، از معاونت محترم سیاسی استانداری فارس، خواستار صدور دستور عاجل مبنی بر تعطیلی پروژه به منظور عدم تخریب مسیر منتهی به سایت مورد نظر که منجر به تخریب بسیاری از درختان و گیاهان و حتی قبور موجود در آن مکان شده است بذل عنایت نموده، شرایط مساعد جهت پیگیری قانونی برای اهالی و مسئولین دهستان فراهم گردد.

تاکید می‌نماییم چنانچه تعلل در اخذ تصمیم دقیق در شرایط خاص کنونی و عدم صدور دستورات شایسته و لازمه، در آینده موجب ایجاد اشکالات و حوادثی ناخوشایند گردد، مسئولیت مستقیم آن به عهده مقامات عالی و تأییدکنندگان این پروژه که بدون توجه به ضوابط و اصول قانونی و بدون توجه به اعتقادات و ارزش‌های منطقه اتخاذ گردیده است خواهد بود.

ما را دیگر غم آب و نان نیست، که این مصیبت بزرگ، اندوه جان و آبرویمان شده است...

• شروع کارزار: ١٩ بهمن ١٤٠١
• پایان کارزار: ٢٢ مهر ١٤٠٢
• از طرف: اهالی دهستان تاریخی کمارج و طبیعت دوستان
• هشتگ رسمی: #کمارج_بناف_امامزاده_میرمحمد
• نویسنده: عیسی جوکار
• لینک کارزار:

با امضای این کارزار ، ما را در مسیر دفاع از محیط زیست و فرهنگ و تاریخ این مرزوبوم یاری فرمائید.
کارگروه و کارزار متحد
#خشت_کنارتخته_کمارج_بناف





✍️عیسی جوکار،وکیل.مسئولیت ناپذیری ، تبعیض ، زیرپا گذاشتن قَسَم حرفه ای ، بی اخلاقی ،بی توجهی به مسائل امنیتی ، تنش زایی



مسئولیت ناپذیری ، تبعیض ، زیرپا گذاشتن قَسَم حرفه ای ، سفارش پذیری ، بی اخلاقی ،بی توجهی به مسائل امنیتی ، فراهم نمودن زمینه های تنش اجتماعی ، صدور دستورات غیرقانونی،تفرقه افکنی...

منجر به تخریب طبیعت ، قنوات و آثار تاریخی ، در حوزه قضایی بخش کنارتخته و کمارج

اسفندماه ۱۴۰۲


مدافعان بی دفاع ، نگاهبانان عدالت


از درّه کجا می ترسم؟!


کنارتخته ، دادگاه عمومی بخش کنارتخته و کمارج

۱۵ اُم اسفندماه ۱۴۰۲

اطاله ی دادرسی و اِهمال کاری توسط شورای حل اختلاف ، ترک فعل ، غرض ورزی و عدم انجام تکالیف قانونی بلحاظ سکوت در برابر دستورات فراقانونی رئیس دادگاه بخش ، در پرونده تامین دلیل ، 

موضوع ؛

 سایت غیراصولی دفن #پسماند در حوضه آبریز بخشهای #خشت و #کنارتخته ، در مجاورت بُقعه ی متبرّکه امامزاده میر محمد (ع) ، برادر #شاهچراغ و فرزند بزرگوار امام موسی الکاظم علیهم آلافُ التَّحیّه والسّلام ، ثبت شده در فهرست امامزادگان و بُقاع متبرّکه ، در کنار قبور شهدای جنگهای آزادخانی و جنگ جهانی ، مُشرف بر مناطق مسکونی و آثار ثبت شده تاریخی


آزادگی...》

زاده یِ کوهم و از تَپّه ، هَراسَم نَبُود

فاتحِ قُلّه ام ، از درّه کجا می ترسم؟


کوره ای سرکشم ، از سوختنم باکی نیست


من خودِ آتشم ، از شُعله کجا می ترسم؟


مُرده ، آزاد و رها گشت ، پس از مُثله شدن ،

من همان مُرده ام ، از اَرّه کجا می ترسم؟


#عیسی_جوکار_وکیل
یکم تیرماه ۱۴۰۲
《#کمارج_بناف》


به موانع ، بعنوان وسیله ای برای رسیدن به هدف نگاه می کنم...


اطاله دادرسی ، تبعیض ، بی اخلاقی ، سوء استفاده از موقعیت شغلی و غرض ورزی در رسیدگیهای قضایی منجر به مضروب شدن وکیل در دادگاه



به جرم قانونگرایی و دفاع از حق!...



جعفرپور، محمدهادی

۲۸ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۳:۲۴

وکلای دادگستری را تهدید کنید،کتک بزنید، حتی بُکشید اینها هیچ پناهی ندارند، جز قانون

محمد هادی جعفرپور

وکلای دادگستری را تهدید کنید،کتک بزنید، حتی بُکشید اینها هیچ پناهی ندارند، جز قانون

در این دستگاه و تشکیلات تنها صدایی که علیرغم صراحت لهجه و استناد به قانون شنیده نمی شود فریاد حق طلبی سربازان عدالت این مرزوبوم است......وکلای دادگستری اجازه ی حرف زدن با گوشی همراهشان را ندارند،با افراد متخلف برخورد شده،مراتب صورتجلسه به مرجع ذیربط اعلام می شود.


وکیل دادگستری جعفرآقایی به قتل رسید،حسن محمدزاده کارآموز وکالت در استان بوشهر کشته شد،رسول کوهپایه زاده از تهدید به قتل توسط آمران قتل جعفرآقایی خبر داد،فرزانه زیلابی محکوم به زندان شد،موج جدید احضار وکلا به دادسرای امنیت،عبدالکریم لاهیجی مورد حمله افراد ناشناس قرار گرفت، روزنامه...اعلام کرد؛ وکلا ضد انقلاب هستند، شلیک با اسلحه ی ساچمه ای به امین الله صفایی وکیل دادگستری در یاسوج .


آنچه در متن فوق آمده،گزیده ای از تیتر روزنامه ها و خبرگزاری ها است در نقلِ تحمیل انواع و اقسام هجمه ها و تهدیدها علیه وکلای دادگستری. حکایتِ بی مهری های مستمر برخی نهادها و مقامات حاکمیتی نسبت به نهاد وکالت به انضمام سیاه نمایی های مکرر صدا و سیما علیه اعضاء کانون وکلا، قصه ی پرغصه ایست که واگو کردن آن جز تازه کردن این زخم قدیمی هیچ فایده ای نداشته،من و همقطاران عزیزم سال هاست با عبارت مدافعان بی دفاع پذیرفته ایم که جز خودمان هیچ فریادرسی نداریم و در این دستگاه و تشکیلات تنها صدایی که علیرغم صراحت لهجه و مستند به قانون شنیده نمی شود، فریاد حق طلبی سربازان عدالت این مرزوبوم است.


باور درست یا غلط بنده و برخی از همکاران عزیزم بر آن است که؛ مسبب اصلی برخی از این هجمه ها و تهدید ها خودمان هستیم که دلخوش به مصوبه مجمع تشخیص مصلحت،وکیل را هم شان قاضی دانسته ،نهایت توقع و مطالبه ای که از این مصوبه داریم، در ورودی محاکم هنگام مواجهه با ماموران حفاظت دادگستری بروز و ظهور می کند ،با بادی در غبغب کارت شناسایی امان را نشان می دهیم تا مامور مربوطه از خیر بازرسی کیفِ وکیل و تفتیش فیزیکی وی بگذرد ، بعد نوبت به مطالبه ی قِسم دیگری از مصادیق همسنگ بودن شئونات من و آقای قاضی می رسد و آن اذن همراه داشتن گوشی موبایل که البته برخلاف نیروهای خدماتی محکمه و مدیران وکارمندان محکمه،این موهبت عدلیه به یک بال فرشته ی عدالت صرفا تا داخل کیف وکیل جلوه گری می کند و بنا به دستور العمل صادره از فلان مرجع امنیتی با خطی درشت و قرمز رنگ وکلای دادگستری اجازه ی حرف زدن با گوشی همراهشان را ندارند،با افراد متخلف برخورد شده،مراتب صورتجلسه به مرجع ذیربط اعلام می شود.بگذریم که این دو امتیاز شاز و منحصر به فرد با بروز حادثه ای در مرزهای سیستان وبلوچستان و یا حمله ی روسیه به اکراین یا حادثه ی شاهچراغ و...از وکلا سلب می شد و تنها واکنشِ اعتراضی من و دوستانم، در گروه های مجازی خلاصه می شود که آن هم محدود به ساختن لطیفه های بعضا بی مزه و انواع و اقسام کنایه های نغز!


آنچه نقل شد،یکی از هزاران درد و مشکلی است که من و همقطارانم هر روز با آن روبه رو هستیم و اما حکایتی که اخیرا در شهرستان کنارتخته برای همکار عزیزم آقای عیسی جوکار رخ داده،آنچنان خاص و عجیب است که جز با دیدنِ مستندات و مدارک باور پذیر نیست!!


آنچه در پی با اذن آقای جوکار نقل می شود؛ عین اظهارات ایشان است که به مراجع قضایی از جمله دادگاه انتظامی قضات اعلام شده است:


...هنوز اوراق وکالتنامه الکترونیکی مچاله و پاره شده در درگیری و درخواست کتبی اینجانب جهت ملاقات با قاضی موجود است.


...نا امید از دادگاه خارج شدم،به میدان اصلی شهر نرسیده بودم که از طرف دادگاه با من تماس گرفتند که به دادگاه مراجعه کنید تا موضوع پیگیری شود. به دادگاه برگشتم‌ در طبقه اول جز کارمندی که در نمازخانه مشغول مقدمات نماز بود ، کسی حضور نداشت.منتظر ماندم و پس از صحبت با ایشان و تایید مراجعه مجدد توسط وی ، به طبقه دوم رفتم .به محض رسیدن به وسط سالن ، آقای .... رئیس دادگاه عمومی .... با عصبانیت به من نزدیک شد. دو بار سلام کردم ایشان جواب ندادند و با عصبانیت تمام وارد یکی از اتاق‌ها شدند و کارمند را صدا زدند.اینجانب دو سه قدم دنبال ایشان رفتم. خواست در را ببندد .در اطاق ، در حال بسته شدن بود که گفتم جناب رئیس : شما خودتان دستور دادید برگردم. لطفاً تکلیف پرونده تامین دلیل را روشن کنید و اجازه بدهید شورا طبق قانون ، به وظایف خود عمل کند زیرا حدود ۴۰ هزار نفر ذینفع و مدعی در این پرونده منتظر پاسخگویی وکیل خود هستند. اما ایشان گفتند فعلاً جوابی نداریم. من مجددا اعتراض کردم که مردم منتظر پاسخ من هستند.تکلیف چیست؟اما ایشان در را به سینه من کوبید.با دست چپ در را نگهداشتم و گفتم آقای قاضی این روش رفتار با ارباب رجوع نیست که به پناهگاه عدالت مراجعه کرده ،در همین لحظه ایشان با زانوی پای چپ ضربه ای به شکم من وارد کردند .کمی عقب رفتم و روی صندلی وسط سالن نشستم .حالت تهوع و ضعف داشتم.وی از اتاق بیرون آمد و با فریاد به سرباز و کارمندان دستور داد که این بی شخصیت و بی نزاکت را از دادگاه بیرون بیندازید. سرباز به طرف من آمد گفت ، بلند شو از دادگاه برویم بیرون. من گفتم که به عنوان وکیل در حال پیگیری و دفاع از موکلین خود هستم خطا یا جرمی مرتکب نشده‌ام. حتی شانه سرباز را بوسیدم و گفتم : چنانچه دستور قانونی است انجام بدهید. سپس ایشان متوسل به زور شد و خواست من را از پله ها پایین ببرد. با دو یا سه نفر دیگر من را در سالن کشیدند و به لبه پله ها رساندند .....


پس از اعزام اینجانب به بیمارستان و نیم ساعت تعلّل و بواسطه مراجعه تعدادی از بزرگان منطقه ، مراقبتهای اولیه و البته رفع آثار خونریزی صورت و دهان ، به بیمارستان کازرون اعزام شدم و دو روز در بیمارستان کازرون بستری بودم. در بیمارستان برخی اشخاص مانع انجام مصاحبه توسط یکی از خبرنگاران منطقه با من شدند وی را با تهدید از سالن بیرون کردند..... شرح کل این اتفاقات طی گزارش و شکایتی مبسوط به دادسرای انتظامی قضات و حفاظت اطلاعات دادگستری مرکز استان اعلام شده است.(نقل از مطلبی که آقای عیسی جوکار در اختیار نگارنده قرارداده است)


وکیل دادگستری-شیراز


برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.

کد خبر 1778840

 

 

 

khabaronline.ir/xk7SS

برچسب‌ها

خاطرات وکیل

 

محمدهادی جعفرپور

 

کانون وکلا

 

وکالت

 

دادگاه

 

غلامحسین محسنی اژه‌ ای

 

ضرب و شتم

 




وطنم ، پاره ی تنم...#ایران_سرفراز

                    وطنم...


پاره یِ تَنَم ، وطنم سلامَت باد

سندِ جانِ من به نامت باد
**************
راه ، هر چند پر خَم و پیچ است

جان من در برابرت هیچ است
**************
کهکشان را اگر کنی ترسیم ،

از هزاران  یکی کنم تقدیم :
**************
زخم خوردی ، زِ پا نیُفتادی

فَخر و عِزّت به مردمت دادی
***************
پروَراندی به دل ، هزاران شیر

من چگونه تو را کنم تفسیر؟
***************
چشم خوردی ولی نمک داری

با زمین حسِّ مشترک داری
***************
***************
***************

دشمنان تو ، گور به گور شده

چشم نامحرم از تو دور شده
***************
سربلندی شبیه کوهِ 《مَهَس》

پُرخروشی شبیه رودِ اَرَس
**************
ابر هستیم و عاملِ باران

سیل هستیم و زاده یِ طوفان
**************
همچو نخل ، ایستاده می میریم

مرگ را هم به سُخره می گیریم
**************
زاده ی خاک پاک ایرانیم

مرد هستیم و مرد می مانیم
**************
ثبت و ضبط است در دلِ تاریخ

کَنده ای ریشه یِ عدو از بیخ
**************
ریشه در خاکِ پُرگُهَر داری

نخلهایی چه پُر ثَمَر داری
**************
مرگ بر من ، اگر کنم تردید

در قبالِ تَعَرُّض و تهدید
**************
بین روح من و تو پیوندی است

ریشه اش ، مادری و فرزندی است
**************
کِی توانم ببینَمت مَغموم

یا که باشی ز حقّ خود محروم؟
***************
پشتِ عیسی به 《حرفِ حق》گرمست

زندگانی 《بدونِ حق》 مرگست
**************
ای وطن ، جان من فدایت باد

جسمِ من ، فرشِ کوچه هایت باد
**************
وطن ای سربلندِ بی تکرار

من چگونه تو را کنم انکار؟

*********************
عیسی جوکار
اردیبهشت ۱۴۰۲

پیگیریهای قضایی سایت پسماند کازرون در دادگاه و ضرب و جرح ، توهین و اخراج وکیل حین دفاع از موکلین

✍عیسی جوکار_وکیل
پیگیریهای قضایی در موضوع سایت پسماند شهر کازرون در دادگستری و ضرب و جرح ، توهین و اخراج وکیل از دادگاه.. حین دفاع از موکلین ، ذینفعان و معترضین پرونده
#تعرض به وکیل ، در حین انجام وظیفه وکالتی در پرونده ای که بیش از چهل هزار موکل دارد ،  در دادگاه عمومی بخش کنارتخته و کمارج  ؛
سکوت جامعه وکلا و اطاله دادرسی در روند رسیدگی به شکایت وکیل ؛

  در تاریخ ۱۵ اسفندماه سال گذشته ، اینجانب بعنوان وکیل و به وکالت از هزاران نفر انسان آزاده و عدالت خواه ، به پناهگاه امن عدالت -دادگاه- مراجعه ، و فقط به جرم دفاع از حق و  درخواست اجرای قانون وتذکر مواد قانونی و سماجت حرفه ای در پاسخ خواهی از مسئول مربوطه ، آنهم به دعوت مستقیمِ  رسیدگی کنندگان به پرونده تامین دلیل ، مورد تعرّض فیزیکی شدید و توهین و تهدید ، قرار گرفتم. مهمتر اینکه در زمان دفاع از موکلین و در  محل اصلی فعالیت حرفه ای خود ،  با بدنی مجروح و نفسهای بریده ، اخراج شده و برای حفظ مدارک و اسناد اَمانی و جلوگیری از دستکاری صحنه جرم و ضبط و توقیف قطعیِ مدارک مستند وکیل_به امرِ غیرقانونیِ آمِرِ قانونی_ توسط مرتکبین و عوامل تحت فرمان مرتکب اصلی  ، به اداره ی دولتی دیگری پناه بردم.کلیه اقدامات قانونی جهت اعلام شکایت و درخواست تعقیب و مجازات مرتکبین را ، از ابتدای امر آغاز نموده ، صرفا برای اثبات حقیقت و دفاع از شان و جایگاه اصیل #قضاوت و #وکالت_که در حیطه حرفه ای و در زمان دفاع از حق و اجرای عدالت از شانی یکسان برخوردارند_  قاطعانه به این مسیر ادامه خواهم داد و ضمن اعتراض به سکوت جامعه وکلا در عدم دفاع از شئونات وکالت ، جز در برابر  قانون و عدالت ، سر خَم نخواهم کرد.
بنابر این تنها با تکیه بر قانون ، و با یقین به مدد پروردگار ، فقط و فقط ،《درخواستِ عمل به قانون و اجرای عدالت در سایه ی #سلامت_قوه قضائیه 》 را فصل الخطابِ تفکیکِ حق از باطل قرار داده و با قدرت به مسیر خود ، ادامه خواهم داد./۰
۵ خردادماه ۱۴۰۲
عیسی جوکار،کانون وکلای دادگستری فارس ، کهگیلویه و بویر احمد.

#محمد_هادی_جعفر پور

khabaronline.ir/xk7SS

موضوع ؛ ضرب و جرح و تعرض به وکیل عیسی جوکار در دادگاه عمومی بخش کنارتخته و کمارج


تعرض به عیسی جوکار  وکیل کانون فارس در دادگاه

غلامحسین محسنی اژه ای  کانون وکلای فارس و کهگیلویه و بویر احمد عیسی جوکار دادگستری


تعرّض ، توهین ، ضرب و جرح و اخراج وکیل از دادگاه توسط قاضی هتّاک



جامعه وکلا در حمایت از وکیل مضروب در دادگاه کنارتخته   بدستور رئیس و قاضی هتّاک  آن دادگاه

https://www.instagram.com/p/CsvwSqSsxop/?igshid=NjZiM2M3MzIxNA==

تعرّض ، توهین ، ضرب و جرح و اخراج وکیل از دادگاه توسط قاضی هتّاک



https://www.instagram.com/p/CsvwSqSsxop/?

igshid=NjZiM2M3MzIxNA==


عیسی_جوکار_وکیل#

عیسی جوکار وکیل

مطالبات مدنی در بستر قانونیِ پلتفرم کارزار

✍عیسی جوکار 
باسلام و احترام.
موضوع ؛ همکاری داوطلبانه با مدیران و نویسندان ارجمند کمپینها و کارزارهای فعال در پیگیریهای قانونی .
  اینجانب عیسی جوکار ‌وکیل پایه یک دادگستری در خصوص کارزارهای متعددِ در حال فعالیت در پلتفرم کارزار ، بویژه کارزارهای مربوط به محیط زیست ، امور مربوط به سایت‌های پسماند ، ،ترک فعل‌های مسئولین و سایر مطالبات مدنی که امکان طرح دعوی و تشکیل پرونده های قضایی جهت پیشبرد اهداف کارزارهای مورد نظر را داشته باشد ، در دیوان عدالت اداری ، دیوان عالی کشور ، دادگاه‌های عمومی ، سازمان بازرسی کل کشور و ... علیه کلیه ارکان دولت و موسسات خصوصی ، بمنظور احقاق حقوق عمومی و جبران خسارات وارده به مردم میهنمان ایران سرفراز ، در پذیرش وکالت در پرونده های مربوطه ، اعلام آمادگی نموده ، با توجه به شان و فلسفه وجودی جایگاه وکالت در دفاع از مظلومان و تکلیف حرفه ای خود ، با افتخار در جهت احقاق حقوق عامّه مردم ، انجام وظیفه خواهم نمود.در صورت امکان ، مراتب را به نویسندگان محترم کارزارهای مربوطه اطلاع رسانی فرمائید. ضمنا جهت تسریع در امور مربوطه ، با تشکیل کارگروه حقوقی متشکل از وکلا و همکاران متعهّد و خبره ، تمام شرایط لازم جهت پیگیری‌های قانونی و مجدانه امور را فراهم نموده ایم.بدیهی است برقرای هر گونه ارتباط بین نویسندگان دغدغه مند و اینجانب و سایر اعضای کارگروه ذکر شده ، منوط به تایید ، حمایت و همراهی مسئولین بزرگوار این پلتفرم ویژه در مطالبات مدنی خواهد بود‌./۰


۱۴۰۲/۰۳/۰۱


هشتگ رسمی: #کمارج_بناف_امامزاده_میرمحمد
• نویسنده: عیسی جوکار
• لینک کارزار:
https://www.karzar.net/66304

ساده بودم...


تک بیتی؛


ساده بودم ، دل خود بر تو امانت دادم


پست بودی و چو کَفتار دریدی ، رفتی...


عیسی جوکار

۱  خردادماه ۱۴۰۲

به جرم قانونگرایی و دفاع از حق!...

✍عیسی جوکار_وکیل
جهت تنویرِ افکار عمومی و پاسخ به درخواستهای مکررِ همکاران ارجمند ، اهالی محترم و دلسوزان منطقه و رفع شُبَهات موجود ، بمنظور روشنگری در موضوع تعرض به #وکیل پرونده تامین دلیل در دادگاه عمومی بخش #کنارتخته_و_کمارج ، به وکالت از اهالی فهیم و قانونمند منطقه ؛

اصل داستان اینست که در تاریخ ۱۵ اسفندماه سال گذشته ، اینجانب بعنوان وکیل و به وکالت از هزاران نفر انسان آزاده و عدالت خواه ، به پناهگاه امن عدالت -دادگاه- مراجعه  ، و فقط به جرم دفاع از حق و  درخواست اجرای قانون وتذکر مواد قانونی و سماجت حرفه ای در پاسخ خواهی از مسئول مربوطه ، آنهم به دعوت مستقیمِ  رسیدگی کنندگان به پرونده تامین دلیل ، مورد تعرّض فیزیکی شدید و توهین و تهدید ، قرار گرفتم. مهمتر اینکه در زمان دفاع از موکلین و در  محل اصلی فعالیت حرفه ای خود ،  با بدنی مجروح و دنده و دندانهای شکسته و نفسهای بریده ، اخراج شده و برای حفظ مدارک و اسناد اَمانی و جلوگیری از دستکاری صحنه جرم و ضبط و توقیف قطعیِ مدارک مستند وکیل_به امرِ غیرقانونیِ آمِرِ قانونی_ و توسط مرتکبین و عوامل تحت فرمان مرتکب اصلی  ، به اداره ی دولتی دیگری پناه بردم.کلیه اقدامات قانونی جهت اعلام شکایت و درخواست تعقیب و مجازات مرتکبین را ، از ابتدای امر آغاز نموده و بدون توجه به تلاشهای بدخواهان نظام و صرفا برای اثبات حقیقت و دفاع از شان و جایگاه اصیل #قضاوت و #وکالت_که در حیطه حرفه ای و در زمان دفاع از حق و اجرای عدالت از شانی یکسان برخوردارند_  قاطعانه به این مسیر ادامه خواهم داد و جز در برابر  قانون و عدالت که ریشه در شریعت نبوی دارد ، سر خَم نخواهم کرد.
**********
و اما در مسیر دفاع از حقِ مردم صبور #خشت_کنارتخته_کمارج_بناف و کلیه روستاهای قانونمند و تابعه یِ دو بخش فوق ،
مسلّما ، ممکن است که گاهی در انتخاب یار و همراه ، اشتباه کرده باشیم ، اما وقتی می توانیم فقط و فقط با تکیه بر قانون و حقایق موجود در طبیعت ، معادلات تیم مخالف را به هم بریزیم ، حتما توان شناسایی مسیرهای میانبُر یا انحرافی و تغییر #تاکتیک و انتخاب مسیر مطمئن را نیز داریم.
پایان ؛ بعنوان وکیل این مردم بزرگوار و صبور ،
اطولاً وجود موانع کوچک و بزرگ ، در مسیر حرکت ، نه تنها مرا دلسرد نمی کند ، بلکه هر چه موانع بیشتری بر سر راهم ایجاد کنند ، بیشتر به درستیِ مسیرِ خود ، یقین پیدا می کنم.لذا ، تمام تلاشهایشان را بکنند ، نمی توانند مرا در مسیرهای انحرافی  قرار دهند...
بدانند و اشتباه نکنند ، بین مسیرهای میانبُر با راههای انحرافی ، تفاوت از زمین تا آسمان است...
آنگاه که دستهایشان برای ترفندهای پنهانی باز بود ، از ایشان هنری ندیدیم ، وقتی وارد فازِ تهاجمی شدند هم ، مُفتَضَحانه ، رسوا شُدند ، اینک که مُنفَعِلانه ، وارد لاکِ دفاعی و البته تمسّک به روش چانه زنی ، شده اند ، تمام هنرهایشان را رو کنند...با دست پر و زبان گویا دفاع می کنیم.بنابر این
تنها با تکیه بر قانون ، و با یقین به مدد پروردگار ، فقط و فقط ،《درخواستِ عمل به قانون و اجرای عدالت در سایه ی #سلامت_قوه قضائیه 》 را فصل الخطابِ تفکیکِ حق از باطل قرار داده و با قدرت به مسیر خود ، ادامه خواهیم داد./۰
۳۰ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲


#وکیل

#وکیل_پایه_یک_دادگستری

#شهید_حاج_قاسم

#دفاع

#عدالت

#عیسی_جوکار_وکیل

#دادگستری

#فارس#کازرون#خشت#دیوان_عالی_کشور#دیوان_عدالت_اداری#کنارتخته_و_کمارج#کمارج#

به موانع ، بعنوان وسیله ای برای رسیدن به هدف نگاه می کنم.

موانع باعث پیشرفت بشریّتند...


شاید در انتخاب یار ، اشتباه کرده باشم ، اما وقتی می توانم معادلات تیم مخالف را به هم بریزم ، حتما توان تغییر #تاکتیک و انتخاب مسیر مطمئن را دارم.وجود مانع در مسیر حرکت ، نه تنها مرا دلسرد نمی کند ، بلکه هر چه موانع بیشتری بر سر راهم ایجاد کنند ، بیشتر به درستی مسیرم یقین پیدا می کنم.

تمام تلاشتان را بکنید ، نمی توانید مرا در مسیرهای انحرافی  قرار دهید.

اشتباه نکنید ، بین مسیرهای میانبُر با راههای انحرافی ، تفاوت از زمین تا آسمان است...

آنگاه که دستتان برای ترفندهای پنهانی باز بود ، از شما هنری ندیدیم ، وقتی وارد فازِ تهاجمی شدید هم ، مُفتَضَحانه ، رسوا شُدید ، اینک که مُنفَعِلانه ، وارد لاکِ دفاعی شده اید ، تمام هنرهایتان را رو کنید...


حرف و عمل که یکی نباشد ، چه شَوَد؟!

مُخاطب  خاص و عزیز ؛


چِرچیل هم که باشی ، چِرچیل تر از تو فراوان است..

به گواهی تاریخ چِرچیل ، گَندهایی به تاریخ بشریت زد که هیچ دیکتاتور یا  انسان نادانی  قدرت آن را نداشت.

با افتخار میگویم ، در برابر تو  که خود را چرچیل میدانی ، مثل کوه ایستاده ام تا تمام معادلات خبیثانه ات را به هم بزنم ، شاید ، روزی بیاموزی که منافع عمومی و حقوق عامّه ی مردم را نمی توان ، دستمایه ای برای رسیدن به اهداف شخصی و گروهی مورد نظر خودت بکنی...

هر کس که خون شهدا و راه شهیدان را ، بازیچه ای برای رسیدن به اهداف مادّی و گروهی و بدست آوردن جایگاهی که هیچگاه لیاقت آن را نداشته است ، بکُنَد ، با سر به زمین گرم خواهد خورد ، که هنوز هستند جوانمردان و شیرزنانی که ، در کلام و در عَمل  ، خود را مدیونِ حقیقیِ خونِ پاکِ شهدا ، بویژه سردار رشیدمان شهید حاج قاسم سلیمانی ، تحتِ زِعامت رهبر معظّم انقلاب می دانند ، همانان که  تا پای جان از آرمانها و ارزشهای انسانی _ اسلامی دفاع کرده و خواهند کرد.

******************************************

آدرس نویسنده وبلاگ در « ویرگول »


دوستان و مخاطبین عزیز

با عضویت در « ویرگول » ، ما را همراهی بفرمایید.


https://virgool.io/@isajokar

تاریخ کمارج و بناف در محاصره پسماند

11 - 04 - 2023

22  فرودین 1402

روز نامه جهان صنعت ؛


«جهان‌صنعت» در گفت‌وگو با نویسنده کارزار خواستار توقف فعالیت یک سایت دفن زباله بررسی کرد

تاریخ «کمارج» در محاصره پسماند

نادر نینوایی- کمارج یکی از روستاهای قدیمی ایران است که در طول تاریخ همواره محل سکونت مردمان بوده است. موقعیت جغرافیایی این روستا در مسیر شیراز- بوشهر و در فاصله ۲۵ کیلومتری از شهرستان کازرون است.

قدمت چندهزار ساله این روستا در کنار وجود کاروانسرا و آب‌انباری قدیمی و نیز وجود قبور شهدای جنگ جهانی در نزدیکی آن باعث شده که بتوان کمارج را یکی از روستاهای شاخص تاریخی در جنوب استان فارس دانست. این روستا باتوجه به ابنیه تاریخی و وجود امامزاده‌ای در آن نه تنها برای مردم بومی منطقه اهمیت دارد بلکه در صورت سرمایه‌گذاری مناسب می‌تواند باعث توسعه گردشگری شود.

با وجود اهمیت و ظرفیت‌های بالای منطقه مذکور اما تصمیم برخی مسوولان برای ایجاد سایت پسماند زباله در حدفاصل روستای بناف و کمارج‌، نه تنها حریم آثار تاریخی را به مخاطره انداخته بلکه حتی بیم آسیب وارد آمدن به محیط‌زیست و از بین رفتن ظرفیت‌های توسعه گردشگری را ایجاد کرده است.

مردم بومی دهستان کمارج با همراهی اهالی خشت  و کنارتخته و بناف ، کارزاری مردمی ایجاد کرده‌اند تا جلوی ایجاد این سایت مدیریت پسماند را بگیرند و با پیگیری‌های صورت گرفته فعلا فعالیت در سایت مذکور متوقف شده است. با این همه پافشاری مسوولان و تنش‌های ایجاد‌شده با مردم بومی باعث شده که سایه خطر ایجاد سایت پسماند بر آثار تاریخی این منطقه بیفتد.

کارزاری مردمی برای توقف طرح‌ ؛

باتوجه به اهمیت تاریخی و گردشگری منطقه کمارج مردم دهستان کمارج دست به کار شده و کارزاری مردمی با هدف توقف طرح ایجاد سایت پسماند زباله ایجاد کرده‌اند.

در کارزار مربوطه که با عنوان «‌درخواست توقف تخریب بافت تاریخی، مذهبی و گردشگری کمارج برای ایجاد سایت انباشت زباله» به ثبت رسیده آمده است: «احتراما اینجانبان اهالی دهستان کمارج شامل ۱۱ روستا با استناد به استشهادیه تنظیم‌شده که به امضاء بسیاری از اهالی محترم این دهستان و نیز عده‌ای از اهالی و شوراهای شهرهای خشت و کنارتخته در اعتراض به مصوبه کارگروه عمرانی استانداری مبنی بر احداث و ایجاد سایت دفن پسماندهای شهرستان‌های کازرون و کوهچنار، در منطقه تاریخی فرهنگی و گردشگری واقع در حدفاصل روستای بناف و کمارج، مشهور به امامزاده میرمحمد «ع»، با استناد به تاریخی بودن این منطقه و اهمیت ویژه آن از نظر مسائل زیست‌محیطی، آب و حیات وحش و همچنین مرکزیت تفریحی، گردشگری و مذهبی مکان، اکیداً مراتب اعتراض خود نسبت به این موضوع را اعلام می‌کنیم. علی‌رغم شروع و ادامه مجدانه مراحل قانونی و قضایی و با تاکید بر ادامه اعتراض و مخالفت با اجرای چنین طرح غیر استاندارد، غیر کارآمد، مخرب و عجولانه، از معاونت محترم سیاسی استانداری فارس، خواستار صدور دستور عاجل مبنی بر تعطیلی پروژه به منظور عدم تخریب مسیر منتهی به سایت مورد نظر که منجر به تخریب بسیاری از درختان و گیاهان و حتی قبور موجود در آن مکان شده است بذل عنایت نموده، شرایط مساعد جهت پیگیری قانونی برای اهالی و مسوولین دهستان فراهم شود. تاکید می‌کنیم چنانچه تعلل در اخذ تصمیم دقیق در شرایط خاص کنونی و عدم صدور دستورات شایسته و لازمه، در آینده موجب ایجاد اشکالات و حوادثی ناخوشایند شود، مسوولیت مستقیم آن به عهده مقامات عالی و تاییدکنندگان این پروژه که بدون توجه به ضوابط و اصول قانونی و بدون توجه به اعتقادات و ارزش‌های منطقه اتخاذ شده است خواهد بود.ما را دیگر غم آب و نان نیست، که این مصیبت بزرگ، اندوه جان و آبرویمان شده است.»

اثرات مخرب ایجاد سایت

ایجاد سایت پسماند زباله در مجاورت روستای کمارج پیامدهای ناخوشایند بسیاری داشته و از مخاطرات ایجاد‌شده برای آثار تاریخی تا آسیب‌های زیست‌محیطی را شامل می‌شود.

عیسی جوکار ایجاد‌کننده کارزار مردمی برای توقف طرح ایجاد سایت پسماند زباله در خصوص مخاطرات اجرای طرح به «جهان‌صنعت» گفت: توجه داشته باشید که در منطقه آثار تاریخی ثبت‌شده و نیز آثار تاریخی در حال ثبت وجود دارد. همچنین یک امامزاده ثبت شده در فهرست آثار ملی و تعدادی قنوات و چشمه‌های آب روان در آنجا وجود دارد. مساله مهم دیگر اما این است که این منطقه حوضه آبریز نخیلات منطقه خشت و کنارتخته است و ایجاد سایت پسماند می‌تواند مخاطرات زیست‌محیطی ایجاد کند.

وی ضمن اشاره به ظرفیت‌های بالای منطقه در زمینه گردشگری به «جهان‌صنعت» گفت: از آنجایی که قرار است یک جاده دوطرفه از کنار این منطقه عبور کند مطمئنا منطقه پتانسیل خیلی بالایی برای گردشگری دارد. در حال حاضر نیز تمام مردم منطقه در ایام عید و حتی تابستان از آن بازدید می‌کنند. در واقع به دلیل وجود امامزاده از سوی مردم بومی گرایش به این منطقه وجود دارد و همواره از آن بازدید می‌شود و شرایط به‌گونه‌ای است که خود امامزاده مهم‌ترین مرکز مذهبی و گردشگری منطقه به حساب می‌آید.

این فعال میراث فرهنگی در پاسخ به این پرسش که برنامه در نظر گرفته شده برای ایجاد سایت پسماند چیست، ابراز کرد: قرار است یک سایت به مساحت ۳۰ تا ۵۰ هکتار و حتی بیشتر با هدف دفن پسماند در این منطقه ایجاد شود. از آنجایی که منطقه در نظر گرفته شده در حوضه آبریز نخیلات «خشت و کنارتخته» است با بارش اولین بار و سرازیر شدن آب، شیرابه زباله وارد رودخانه بیشاپور می‌شود. از آنجایی که رودخانه بیشاپور به رودخانه شاپور متصل می‌شود ممکن است این شیرابه زباله وارد نخیلات شود و کل درختان مردم از بین برود. نتیجه و پیامد این امر از بین رفتن منابع اقتصادی مردم و در نهایت فلج شدن اقتصاد منطقه است.

جوکار ضمن اشاره به مخالفت مردم و پیگیری‌های صورت گرفته گفت: اقداماتی صورت داده‌ایم و فعلا به صورت موقت کار احداث سایت پسماند تعطیل است اما صددرصد قصدشان این است که این کار را انجام دهند.

وی در پاسخ به این پرسش «جهان‌صنعت» که چه شخص یا نهادی پشت احداث این سایت پسماند زباله است، گفت: شهرداری شهر کازرون متولی این امر است که هیچ ارتباطی نیز با منطقه ما ندارد و این محل در حوزه سرزمینی شهرداری کازرون نیست اما این اتفاق دارد می‌افتد.

جوکار در پاسخ به این پرسش که درخواست مردم منطقه و دوستداران میراث فرهنگی و محیط زیست از مسوولان چیست به «جهان‌صنعت» گفت: «درخواست ما جا‌به‌جایی این سایت پسماند به محل دیگر است. از آنجایی که ایجاد این سایت در تضاد صریح با قانون مدیریت پسماند، آیین‌نامه اجرایی قانون مدیریت پسماند، ضوابط زیست‌محیطی قانون مدیریت پسماند و قواعد گردشگری ثبت شده است، خواستار توقف ایجاد سایت هستیم. با این وجود برخی می‌خواهند با زور و قهر این کار را انجام دهند.»

باتوجه به اهمیت و جایگاه تاریخی کمارج و نیز با نظر به مخاطرات زیست‌محیطی، اقتصادی و فرهنگی مساله، انتظار می‌رود مسوولان امر ضمن درک اهمیت و پیامدهای موضوع، محل دیگری را جهت ایجاد سایت پسماند زباله در نظر بگیرند.

پایان.

سایت غیر اصولی و فراقانونی دفن پسماند در بخشهای خشت ، کنارتخته ، کمارج و بناف.مهدِ نخلستانهای سرفراز.


      بسمه تعالی.    

«با تقدیم احترامات به محضر اهالی شریف ، صبور و فهیم منطقه»

با سلام و صلوات برِ جسم و جانِ مبارکِ امامِ حاضرِ ناظر ، زَعیمِ معصومِ عالمِ امکان و یگانه حامی مظلومان و ستمدیدگان و با درود به روان پاک بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی ایران و آرزوی طول عمر برای امام و مقتدای شیعیان جهان و رهبر معظّم انقلاب.

به استحضار اهالی شریف و غیرتمند منطقه می رساند 

که ؛

علیرغم تمام تلاشهای مذبوحانه و نابخردانه ، توسط عوامل و مجریان و حامیان و راهنمایان و مشاورانِ ! طرحِ مخوفِ دفنِ انواع پسماند های بیماریزا و غیرقابل کنترل ، در منطقه یِ اصیل و شرافتمند خشت و کنارتخته ، کمارج و بناف ، در ایجاد تفرقه میان مردم و فعالین و اعزام نفوذیهای شناخته شده با انجام تهدیدهای همه جانبه و فشارهای حداکثری و سمپاشی های دروغین ، این اتّحاد نفوذ ناپذیر و ناگسستنی ، روز به روز محکم تر و قوی تر ، شجاعانه و بر محور انقلاب و نظام مقدّس عَلَوی و حسینی ، از حق و حقوقِ مُـسلّمِ اهالی صبور این خطّه ی شهید خیز و دلاور پرور ،  دفاعی حماسی نموده و تا پای جان و مال و آبرو ، مردانه سینه سِپَر کردند تا چنین ننگ تاریخی و جبران ناپذیری بر دامن این خاک که  « ناموس حقیقیِ » ایشان است ، ننشیند و مانند نیاکان خود ، لحظه ای سکوت و خیانت را در این مسیر بر نتابند.

با توکل بر ذات مقدس باریتعالی تا پیروزی نهایی ، دست از خدمت خالصانه و اتّحاد جانانه بر نخواهیم داشت.

کارگروه و کارزار متّحد خشت ، کنارتخته ، کمارج و بناف.

بیستم فروردین ماه یکهزار و چهارصد و دو

مصادف با هجدهم رمضان الکریم.

برای حفظ حریم امامزاده میرمحمّد #کمارج_بناف


تقدیم به اهالی غیور بناف و اهالی غیرتمند کمارج

دوشادوش هم در مسیر کازرار



تا « میر مَـحَـد » بیدار شد ؛ غُـرّید چون بِـبـرِ بَـیان


شیر است حتی گر فِـتَد ، اندر قفس شیرِ ژیان 


ننگ است بر ما گر شود ؛ خاک حریمت زیر و رو


یا در مسیر چشمه ات  آلودگی گردد عیان


 ای خاک پاکت سُـرمه یِ چشمان هر بیننده ای


 ای یادگار زنده یِ هفتم امام شیعیان « ع » :


در کارزارِ پیشِ رو مخلوق را امداد کن


 این تحفه یِ مَـنحوس را یکباره بردار از میان


 ما در مسیر سِـیل با مردانگی می ایستیم 


ما را نباشد نسبتی با باغیان و طاغیان



میرمَحَد = امامزاده میرمحمّد فرزند امام موسی کاظم (ع)

و برادر شاهچرا (ع)


عیسی جوکار

27بهمن1401

کمارج