ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
*حضرتِ مادر*
**********
تَپِشی گر به قلبِ من باشد ؛
خون به رگهایِ من،اگر جاریست ؛
گر نفَس میرود وَ میآید ؛
همه از عشقِ حضرتِ مادر
**********
جان چه باشد ، اگر کُنم تقدیم؟
خجِلم من زِ ناسپاسیِ خویش
مادری ، مادری ، و نتوانم ؛
عشقِ پاکت بُرون کُنم از سر
**********
نیست زوری اگر به بازویَت؛
کَمرَت ، اگر چه تا شده است؛
گرچه چشمانِ تو شده کم سو؛
همه دَرد است بر تَن و پیکر ؛
**********
گرچه فرزند ، زورمند و قویست؛
می کَنَد کوه را زِ جا یکسر ؛
وقتِ دیدارِ حضرتِ مادر ؛
می نشیند مُطیع و فرمانبر
**********
در حریمَت به خاک میاُفتد
مثلِ دوران بچّگی ، رنجور
جز به مادر نمیکُنَد تعظیم ؛
بعدِ دَرگاهِ حضرتِ داوَر
**********
**********
پیر گشتی و قَد خمیده شدی
قَد کشیدیم و سربلند شدیم
تا ابد خاکِ پایِ تو ، هستیم
بلکه از خاکِ پایِ تو کمتر
**********
پُرَم از دردهایِ بیدرمان
دردهایِ نَهُفتِهای دارم
به تویی که،خودت پُر از دردی؛
شَرم دارم بگویم ، ای مادر
**********
گر نبودی دعایِ تو ، هرگز ،
گِرِه از کارِ من نمیشُد باز
یار ، بسیار بود و یاوَر ، کم
کیست غیر از تو مونس و یاور ؟
عیسی جوکار
جمعه
۲۵ فروردین ماه ۱۴۰۳