ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
شهید حسین علی گلستان(باقری)
از تو می گویم و از عشق سخن می رانم
اول راهم و از وصف تو در می مانم
ای شهید شرف و غیرت و ناموس و وطن
رعب انداخته بر قافله ی اهریمن ؛
خون تو در رگ امثال ( علی پور ) افتاد
ننگ بر ناصیه ی خائن مزدور افتاد
جوشش خون تو در جان ( حبیب ) افتاده
ز این سبب در دل کفار لهیب افتاده
ترس و تردید به قاموس تو بی معنا بود
استوار عزم تو چون کوه و دلت دریا بود
به تاسی ز حسین ابن علی(ع) ظلم ستیز
بسته بر دشمن خونخوار وطن ، راه گریز
آه...ای کشته ی جانباخته در صحن حرم؛
مات در صفحه ی توصیف تو مانده است قلم
همه مدیون نفس های تو هستیم ،شهید
بعد پرواز تو ، از پا ننشستیم ، شهید
به دم سرخ شهیدان کمارج سوگند؛
و به نام سور حج و معارج سوگند؛
ما مهیای نبردیم همه،تا صبح قیام
صاحب الامر(عج) چو شمشیر برآرد ز نیام
عیسی جوکار